الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#همسنگران_الوارثین
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#حب_الحسین_یجمعنا
#دیدار_با_مادر_و_همسر_شهیدان_عراقی


پارسال توفیقی بود تا با #همسنگران_الوارثین در آخرین روز میهمانی در #کربلا در شب جمعه به دیدار همسر و مادر شهیدان عراقی برویم
حکایت پابوسی همسر و مادر شهیدان عراقی از اینجا آغاز شد👇👇

آقا سید محمود همسایه ی روبروی منزلی بود که ما کربلا در آن ساکن بودیم.
با خبر شدیم پدر و برادران آقا سید محمود در #انتفاضه_شعبانیه عراق که در سال 1369 اتفاق افتاد توسط رژیم بعثی ربوده و به شهادت رسیده اند و والده سالخورده ایشان در مصیبت عزیزانش بینایی اش را از دست داده.

با مشورت با دوستان مقرر شد که به دست بوسی این همسر و مادر شهید برویم.
یکی دو ساعت به مغرب روز پنجشنبه بود که خدمت این مادر رسیدیم.
فضای عجیبی بود. از بدو ورود دوستان و همراهان ، این مادر که به وجد آمده بود به زبان فارسی به جمع بچه های #الوارثین خوش آمد میگفت.
این مادر و همسر شهید در بین صحبت هایش مدام صدام رو لعنت میکرد
این مادر با گریه میگفت: ماموران صدام لعنتی برای بردن همسر و فرزندان من با تانک اومدند و اونها رو بردند و تا امروز از اون ها خبری ندارم.
با اشاره به تصویر پسر کوچکترش با گریه میگفت: این پسرم با مسلسل از حرم امام حسین علیه السلام در مقابل حمله بعثی ها محافظت میکرد. بعثی ها خیلی دنبالش بودند.

✔️ میگفت : برای اینکه رژیم بعثی فرزندان ما را برای جبهه ها جنگ مقابل ایران نفرسته فرزندانمون رو در زیر زمین مخفی میکردیم تا صدامیان اونها رو پیدا نکنند.

اونقدر این مادر اشتیاق به بازگویی مصائبش را داشت که احساس میشد سال ها این بغض را در گلو دارد تا برای کسانی بیان کند که از رژیم بعثی صدمه دیده اند.
اونقدر اشتیاق به شنیدن خاطرات این مادرکه به فارسی صحبت میکرد در همراهان بود که متوجه نشیدیم آفتاب داره غروب میکنه.

پایان دیدار با این مادر و همسر شهید در#کربلای_معلی با ذکر توسل به امام حسن علیه السلام و فرزندش حضرت قاسم علیه السلام ختم شد.
و در آخر هم افتخار این را داشتیم با جمع #کاروان_الوارثین با این مادر عکسی به یادگار بگیریم.

#جعفر_طهماسبی
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹
#شهیدی_که_در_ثواب_دفنش_شریک_شدید
#شهید_مدافع_حرم
#لشگر_فاطمیون
#غلامحسین_محمدی
24 ساله
امروز جمعه 24 شهریور و #روز_مباهله است
ساعت 11.45 دقیقه بود که روی #صفحه_تلگرام یک پیام ، از یکی از #همسنگران_تخریبچی ام دیدم
پیغام این بود.
"""سلام اقا جعفر
خوبی برادر؟
من هفته اینده میخوام برم #الوارثین
#موقعیت_مقر رو توی گوگل داری؟
البته جاده و حدود اردوگاه رو بلدم ولی موقعیت دقیقش رو نمیدونم
اگه موقعیتش رو ثبت کردی لطفا راهنمایی کن چجوری پیدا کنم
یادم میاد گفته بودی یه تابلو سر جاده نصب شده.""
حدود 12.8 دقیقه بود که با رد و بدل اطلاعات #مقر_الوارثین در داخل گوگل مپ ، به #حسینیه_الوارثین رسید و خداحافظی کردیم
در حین رد و بدل پیغام با این همسنگر بودم که تلفن زنگ زد.
گوشی رو جواب دادم دیدم #برادر_اکبری مسوول #خانه_شهید گلزار شهدای #بهشت_زهرا سلام الله علیها ست . صدای عزاداری میومد و چند تا الو گفتم و برادر اکبری گفت :
کجایی؟ بهشت زهرایی(س)؟؟؟
گفتم نه .. خونه پشت کامپیوتر نشستم.
گفت نمیایی #شهید_مدافع_حرم داریم..
گفتم نه دیگه نمیرسم و اون هم خداحافظی کرد.
تماس که قطع شد با خودم گفتم . روزی برات فرستاده اند توی این #روز_مباهله داری تنبلی میکنی.!!!
زود وضو گرفتم وساعت12.11 دقیقه بود که از خونه زدم بیرون. و موتور رو هندل زدم ورفتم سمت #بهشت_زهراء(س)
امید نداشتم که به دفن شهید برسم با خودم گفتم لا ااقل بگذار جزء اولین ها باشم که بر مزارش فاتحه ای میخوانم.
اتوبان صالح آباد شلوغ بود و من هم با سرعت وبا عجله میرفتم.
در بین راه با #شهید_مدافع_حرم نجوا میکردم.
به شهید گفتم تورا به #امام_حسین_علیه_السلام_داخل_قبر_نرو_تا_من_برسم
گفتم : طمعم زیاد نیست ، که تو رو توی قبر بخوابونمت ، اما لااقل بگذار #تلقینت رو من بخونم
خدا لطف کرد و رسیدم به قطعه 50 گلزار شهدا.
شهید رو کنار مزار برده بودند و عده زیادی دورش جمع بودند.
گفتم: خدا کنه دفنش نکرده باشند.
جمعیت رو کنار زدم. دیدم درب #تابوت_شهید رو باز کردند و میخواهند داخل قبرش بگذارند. ساعت رو نگاه کردم 12.25 دقیقه بود.
برادر اکبری رو صدا کردم و #گفتم_علی من_اومدم.
کارگر متصدی دفن بهشت زهراء(س) با لباس فرم زرد رنگ داخل قبر بود و بالا اومد و من هم بلادرنگ کفش هام رو در آوردم و پای برهنه وارد قبر شدم.
یکی دو دقیقه بود داخل قبر منتظر #پیکر_شهید بودم که داخل قبر بخوابانم. اما کسی کاری نمیکرد.
صدا زدم چرا معطلید.
گفتن پدرش اجازه نمیده.
گفتم برای چی؟؟؟
گفتن میگه #بگذارید_برای_بار_آخر_خواهرش_برادرش_رو_ببینه.
تا این رو شنیدم داخل قبر گفتم : صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)
اینجا همه معطل هستند خواهر برای آخرین بار پیکر برادرش رو ببینه
#اما_کربلا.......
حال خوشی بود.
فرصتی شد که #چند_دقیقه ای ما #کربلا_برویم وبرگردیم
بعد از وداع خواهر، پیکر مطهر #شهید_غلامحسین_محمدی سرازیر قبر شد و من هم ، تمام #قد_رشیدش را در آغوش کشیده و داخل قبر خوابانیدم .
صورتش رو باز کردم و روی خاک گذاشتم .
ترکش یا گلوله دشمن پشت سرش را برده بود
صورتش سالم بود و با تابش مستقیم آفتاب سرخ شده بود.
قدری خاک زیر صورت غلامحسین جمع کردم و با دست موهای بلند و پرپشتش رو شانه کردم.
بسته ای بدستم دادند که در اون #تربت_کربلا بود
با #تربت_کربلا صورت غلامحسین رو آغشته کرده و قدری هم به لبان و پیشانی اش مالیدم
وقت #خواندن_تلقین بود.
مستحب است تلقین رو از فاصله نزذیک بخوانی.
من هم کاغذی که روی اون تلقین نوشته بود از جیبم درآوردم وبالای سر شهید قرار دادم و دست راستم رو پشت کتف گذاشتم وبا خواندن #دعای_سلامتی_امام_زمان(ع) تلقین روشروع کردم
اسمع افهم یا #غلامحسین_فرزند_داد_حسین
و تلقین را خواندم و بعد از اتمام تلقین دستی به صورت #شهید_مدافع_حرم_غلامحسین_محمدی کشیدم وگوشه کفن را روی صورت آفتاب خورده اش قرار دادم .
اول گفتم بلند بگو#یا_حسین(ع)
و بعد بلند بگو #یا_زهراء(س)
وبعد بلند بگو #یا_حیدر(ع)
وآخرین ذکر که نام مبارکه #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها بود
و سنگ های لحد را روی #حفره_قبر گذاشتم و از شهید مدافع حرم غلامحسین محمدی #قول_شفاعت گرفته واز قبر بیرون آمدم
وقتی از داخل قبر بالا اومدم نگاه به ساعت کردم .
ساعت 12.38 دقیقه بود.
باورم نمیشد که دراین 27 دقیقه خدا چنین لطفی به این حقیر بیمقدار کند و #توفیق_دفن_پیکر_مطهرعزیز ترین بنده اش را به این بنده عاصی عنایت کند.
یادم رفت عرض کنم.
توی راه وقتی که میرفتم سمت بهشت زهراءسلام الله علیها #نیت_کردم که در #ثواب_دفن_این شهید_همه دوستان و #همسنگران_الوارثین در این #روز_مباهله شریک هستند.

#جعفر_طهماسبی
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹
#شهیدی_که_در_ثواب_دفنش_شریک_شدید
#شهید_مدافع_حرم
#لشگر_فاطمیون
#غلامحسین_محمدی
24 ساله
امروز جمعه 24 شهریور و #روز_مباهله است
ساعت 11.45 دقیقه بود که روی #صفحه_تلگرام یک پیام ، از یکی از #همسنگران_تخریبچی ام دیدم
پیغام این بود.
"""سلام اقا جعفر
خوبی برادر؟
من هفته اینده میخوام برم #الوارثین
#موقعیت_مقر رو توی گوگل داری؟
البته جاده و حدود اردوگاه رو بلدم ولی موقعیت دقیقش رو نمیدونم
اگه موقعیتش رو ثبت کردی لطفا راهنمایی کن چجوری پیدا کنم
یادم میاد گفته بودی یه تابلو سر جاده نصب شده.""
حدود 12.8 دقیقه بود که با رد و بدل اطلاعات #مقر_الوارثین در داخل گوگل مپ ، به #حسینیه_الوارثین رسید و خداحافظی کردیم
در حین رد و بدل پیغام با این همسنگر بودم که تلفن زنگ زد.
گوشی رو جواب دادم دیدم #برادر_اکبری مسوول #خانه_شهید گلزار شهدای #بهشت_زهرا سلام الله علیها ست . صدای عزاداری میومد و چند تا الو گفتم و برادر اکبری گفت :
کجایی؟ بهشت زهرایی(س)؟؟؟
گفتم نه .. خونه پشت کامپیوتر نشستم.
گفت نمیایی #شهید_مدافع_حرم داریم..
گفتم نه دیگه نمیرسم و اون هم خداحافظی کرد.
تماس که قطع شد با خودم گفتم . روزی برات فرستاده اند توی این #روز_مباهله داری تنبلی میکنی.!!!
زود وضو گرفتم وساعت12.11 دقیقه بود که از خونه زدم بیرون. و موتور رو هندل زدم ورفتم سمت #بهشت_زهراء(س)
امید نداشتم که به دفن شهید برسم با خودم گفتم لا ااقل بگذار جزء اولین ها باشم که بر مزارش فاتحه ای میخوانم.
اتوبان صالح آباد شلوغ بود و من هم با سرعت وبا عجله میرفتم.
در بین راه با #شهید_مدافع_حرم نجوا میکردم.
به شهید گفتم تورا به #امام_حسین_علیه_السلام_داخل_قبر_نرو_تا_من_برسم
گفتم : طمعم زیاد نیست ، که تو رو توی قبر بخوابونمت ، اما لااقل بگذار #تلقینت رو من بخونم
خدا لطف کرد و رسیدم به قطعه 50 گلزار شهدا.
شهید رو کنار مزار برده بودند و عده زیادی دورش جمع بودند.
گفتم: خدا کنه دفنش نکرده باشند.
جمعیت رو کنار زدم. دیدم درب #تابوت_شهید رو باز کردند و میخواهند داخل قبرش بگذارند. ساعت رو نگاه کردم 12.25 دقیقه بود.
برادر اکبری رو صدا کردم و #گفتم_علی من_اومدم.
کارگر متصدی دفن بهشت زهراء(س) با لباس فرم زرد رنگ داخل قبر بود و بالا اومد و من هم بلادرنگ کفش هام رو در آوردم و پای برهنه وارد قبر شدم.
یکی دو دقیقه بود داخل قبر منتظر #پیکر_شهید بودم که داخل قبر بخوابانم. اما کسی کاری نمیکرد.
صدا زدم چرا معطلید.
گفتن پدرش اجازه نمیده.
گفتم برای چی؟؟؟
گفتن میگه #بگذارید_برای_بار_آخر_خواهرش_برادرش_رو_ببینه.
تا این رو شنیدم داخل قبر گفتم : صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)
اینجا همه معطل هستند خواهر برای آخرین بار پیکر برادرش رو ببینه
#اما_کربلا.......
حال خوشی بود.
فرصتی شد که #چند_دقیقه ای ما #کربلا_برویم وبرگردیم
بعد از وداع خواهر، پیکر مطهر #شهید_غلامحسین_محمدی سرازیر قبر شد و من هم ، تمام #قد_رشیدش را در آغوش کشیده و داخل قبر خوابانیدم .
صورتش رو باز کردم و روی خاک گذاشتم .
ترکش یا گلوله دشمن پشت سرش را برده بود
صورتش سالم بود و با تابش مستقیم آفتاب سرخ شده بود.
قدری خاک زیر صورت غلامحسین جمع کردم و با دست موهای بلند و پرپشتش رو شانه کردم.
بسته ای بدستم دادند که در اون #تربت_کربلا بود
با #تربت_کربلا صورت غلامحسین رو آغشته کرده و قدری هم به لبان و پیشانی اش مالیدم
وقت #خواندن_تلقین بود.
مستحب است تلقین رو از فاصله نزذیک بخوانی.
من هم کاغذی که روی اون تلقین نوشته بود از جیبم درآوردم وبالای سر شهید قرار دادم و دست راستم رو پشت کتف گذاشتم وبا خواندن #دعای_سلامتی_امام_زمان(ع) تلقین روشروع کردم
اسمع افهم یا #غلامحسین_فرزند_داد_حسین
و تلقین را خواندم و بعد از اتمام تلقین دستی به صورت #شهید_مدافع_حرم_غلامحسین_محمدی کشیدم وگوشه کفن را روی صورت آفتاب خورده اش قرار دادم .
اول گفتم بلند بگو#یا_حسین(ع)
و بعد بلند بگو #یا_زهراء(س)
وبعد بلند بگو #یا_حیدر(ع)
وآخرین ذکر که نام مبارکه #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها بود
و سنگ های لحد را روی #حفره_قبر گذاشتم و از شهید مدافع حرم غلامحسین محمدی #قول_شفاعت گرفته واز قبر بیرون آمدم
وقتی از داخل قبر بالا اومدم نگاه به ساعت کردم .
ساعت 12.38 دقیقه بود.
باورم نمیشد که دراین 27 دقیقه خدا چنین لطفی به این حقیر بیمقدار کند و #توفیق_دفن_پیکر_مطهرعزیز ترین بنده اش را به این بنده عاصی عنایت کند.
یادم رفت عرض کنم.
توی راه وقتی که میرفتم سمت بهشت زهراءسلام الله علیها #نیت_کردم که در #ثواب_دفن_این شهید_همه دوستان و #همسنگران_الوارثین در این #روز_مباهله شریک هستند.

#جعفر_طهماسبی
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel