🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿🌹#جماعت_یه_دنیا_فرقه#بین_دیدن_و_شنیدن#یاد_همه_شهدای_تخریبچی_بخیر✍️✍️✍️ راوی:
#علی_شکاری_
1️⃣#شهید_بسطام_خانی . در اولین برخورد ، جوری رفتار کرد که انگار ۱۶ سال (از بدو تولد تا زمان آشنایی) همدیگر رو میشناسیم .در زمان شهادتش وقتی از کمر نصف شده بود بهم فهموند که
#سیدالشهداء_علیه_السلام رو در هر شرایطی حتی آخرین نفس ، فراموش نکنم . او یک کلاس خصوصی برایم گذاشت .
2️⃣#شهید_سید_رسول_حسینی .ایشان متاهل بودند و بنا .
#اهل_شهر ری .
وقتی شب عملیات میخواستیم آماده بشیم .
#عکس_دو_تا_پسر_هایش را از جیبش در آورد و گذاشت توی
#جیب_چادر و گفت . اینارو بعدآ اون دنیا میبینم . نباید مانع دیدار با خدا بشوند .
3️⃣#شهید_مجید_رضایی : هر دو شوخ طبع بودیم . و همین باعث شد جذب همدیگه بشیم و در اصل نقابی از مزاح و شیطنت های خوشایند برچهره هایمان بزنیم تا کسی متوجه غم هایمان نشود .
البته از درد دل هایی که با هم داشتیم متوجه شدم .
#مجید_رضایی نظم و جدیت در کار رو برایم به ارث گذاشت . میگفت کاری که برای خدا باشه شوخی بردار نیست ، باید خوشگل و تمیز باشه.
4️⃣#شهید_علی_رضا_پیکاری :
پر از انرژی .لوتی اونم از جنس آذری.
بسیار نکته بین و دقیق .
ورزش وجه مشترک و عامل آشنایی من با علی بود . او فهمید من کشتی گیر هستم . از اون موقع به بعد با هم تمرین میکردیم . اکثر شبها میدویدیم . اونم با تمام تجهیزات .دوتا
#مین_ضد_تانک .
که شهیدآقا سد محمد و حاج عبدالله(هردو فرماندهان تخریب لشگر10) ما دو تا رو دیده بودند و همین موضوع باعث شده بود ما دو تا رو به حال خودمون رها کنند . وقتی
شهید شد آمد به خوابم دندانهایش مثل الماس میدرخشید . خنده خاصش . و حتی گرمای صورتش موقع خدا حافظی رو حس کردم . با خون دماغ از خواب بیدار شدم . چند روز دلشوره داشتم . انگار برای تشیع پیکرش دعوتم کرده بود . ولی از دستش عصبانی بودم چون قالم گذاشت .
5️⃣#شهید_سید_محمد_زینال_حسینی :
اولین بار در
#پادگان_الله_اکبر دیدمشان . لاغر اندام ولی با صلابت .
وقتی گفت هر کی سیگاری نیست بره سوار وانت بشه ..اول پریدم پشت وانت .اومد دست دادو گفت اولین بارته ؟ گفتم آخرین بارم نیست . خندید . البته نفهمیدم یعنی چی . اونجا یجور خاصی به سید ارادت پیدا کردم . صد البته به سادات ارادت دارم ...ولی خب دیگه . ...
#شجاعت .
#خوش_فکری و تندوتیز بودنش توی خط مقدم .
نترس بودش توی تصمیماتش شناخت و آنالیز توان نیروی تحت فرمانش.خصوصیاتی بود که سعی کردم اداشو در بیارم .
6️⃣#شهید_حاج_محمود_نوریان :
#پاکیزگی .
دقت در اعمال واجب و مستحب .
#مهربانی.
#قاطعیت .
#جاذب .
یادم نمیاد با کسی قهر کرده باشند .
نفوذ کلام و نگاه ایشون هرگز ، هرگز فراموشم نمیشه . گاهی اوقات کاری اشتباه ازم سر میزنه انگار نگاه ایشون روم هست و خجالت میکشم از حس نگاهشون .
مشورت گرفتن ایشون از دیگران رو به خوبی یادمه . هر وقت با ایشون هم کلام میشدم حرف از خداوند متعال میشد محال بود اشک توی چشمانشون حلقه نزنه .
یک بار رفتم توی چادر
#حاج_عبدالله خواب بودند ولی پاهایشان به صورت چهار زانو بود .
یک بار دیگه به این صحنه برخورد کرده بودم . سر یک فرصت مناسب ازشون پرسیدم علتش رو ، با لبخند خاصی گفتند
#عالم_محضر_خداست .
ما باید در برابر خداوند همیشه ادب رو رعایت کنیم . هرگز از ایشون ترش رویی ندیدم .
بخداوندی خدا ، انگار
#شهدا_ماموریت از طرف خداوند داشتند . انگار هر کدام از طرف رسول اکرم (ص) ماموریت داشتند .
انگار از طرف ائمه اطهار(ع) ماموریت داشتند تا نکات قرآن را به ما گوش زد کنند .
یاد همشون بخیر
#هفته_دفاع_مقدس_گرامی_باد🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹@alvaresinchannel