🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹#پناه_گاه_بچه_های_تخریبزیر چادر
#مادر#یادبود_امیر_تخریب#شهید_حاج_امیر_یحیوی✍️✍️✍️ راوی :
#منصور_رفعتیمیدونی بعد جنگ من رفته بودم سراغ کار آبا و اجدادیم یعنی همون
#کامیون .
سال78 بود، یه داستانی شد که اومدن سراغمو دوباره برگشتم منطقه و مشغوله پاکسازی و تفحص
یه دفعه داشتیم تو
#قصر_شیرین و
#خسروی و
#نفت_شهر کار میکردیم ، یعنی میخوام بهت بگم از اونجایی که این منطقه واسه عراق حکم حیات داشت اون بی پدرا هم تا تونسته بودن اونجا رو با مین های جورواجور آلوده کرده بودن .
کار بد جوری سخت شده بود ، هرروز چند تا شهید ومجروح میدادیم بخصوص روی
#ارتفاع_آق_داغ .
از همه طرف فشار رومون بود فرماندهی ...وزارت دفاع....استانداری ...خلاصه همه جا .
یه روز من با این آقایون کنار گود نشین یه گرت گیری حسابی کردم ، شب اومدم مقرمون ، نشسته بودم یه عالمه کالک ونقشه جلوم ولو بود ، ماهم هی اینارو زیرورو میکردیمو آتیش به آتیش سیگار روشن میکردمو دنبال راهکار میگشتم .
کلافه و درمونده بودم ، متلک های ریس روسا ، بدن تیکه پاره ی شهدا ، زن و بچه های شهدا ، مردم منطقه و...
شب خوابیدیم ، واسه نماز که پاشدیم ،
#امیر_یحیوی خدا بیامرز ، منو صدام کرد چشماش قلوه ی خون بود. گفت : ناراحت نباش دیشب خواب دیدم
#حضرت_صدیقه ی_طاهره "س" ما
#بچه_های_تخریب رو زیر پر
#چادرش گرفته ، از اون ور هم بارون سنگ و آهن و تیرو تخته داره به سمتمون میاد اما به نزدیک چادر که میرسه همش دفع میشه.
نمیدونم چه سری بود از فردا ورق برگشت قشنگ هم برگشت و کارها رو به راه شد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹@alvaresinchannel