الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#حسن_قالیباف
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
#در_یادها_بماند
در انتخابات ریاست جمهوری سال های 96 و 1400
#حاج_باقر به نفع #شهید_جمهور_رئیسی_عزیز کنار رفت
این متن رو سال 1396 در قدر شناسی از حاج باقر نوشتم

🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹

#حاج_باقر_عزت_زیاد
#برادر_تخریبچی_شهید
#حسن_قالیباف

امروز #حاج_باقر کاری کرد کارستان... او در یکی از بزنگاهها خوش درخشید و عرصه را برای خدمتگذاری دیگر فراهم کرد.
حاج باقر مرد این میدونه.
فرق حاج باقر و فرماندهان جبهه و جنگ که منصبی رو قبول میکنند با دیگران این است که اون ها به توصیه مولایشان علی(ع) حکومت رو میخوان برای اینکه مظلومی به حقش برسد و ظلم ظالم دفع شود.
و این از عجایب این دور وزمانه است که متاسفانه فرمانده هان جنگ ومدیران حماسه های خون وشهادت ومردانگی این کشور رو متهم به نظامی گری میکنند که این اوج نامردی است.
فرماند هانی که درامر و نهی شان خدا را حاضر و ناظر میدیدند. در استفاده ازحداقل های جبهه دیگران را بر خود ترجیح میدادند.
فرماندهانی که شب عملیات جلوتر از نیروهایشان به دل دشمن میزدند. اون ها وقت هدایت نیرو ها از "برو" استفاده نمیکردند خود جلو دار بودند ونیروهاشون را با "بیا" خطاب میکردند.
اون ها برای خود چیزی طلب نمیکردند و خدا طلب بودند.
#حاج_باقر_باقی_مانده_همت_و_باکری_و_کاظمی_است.
همون باکری که گفت خون برادر من که ازدیگرشهدا رنگین تر نیست اگر پیکر سایر شهدا از جزیره مجنون عقب آمد برادر من هم می آید و حمید ماند تا قیام مولایش.
حاج باقر هم امتحان داده این معرکه است. او برادرش را برسایرین ترجیح نداد وقت رفتن به مصاف دشمن در #کربلای_4 فقط برای لحظاتی به نیابت از پدر قد وبالای دردانه مادرش #حسن را بر انداز کرد او خودش گفت:
من هم فرمانده لشگر بودم و دوست داشتم برادرم را در بغل بگیرم ولی نمی توانستم و سزاوار نبود
باید با همه خداحافظی می کردم که به خاطر شرایط خط امکانش نبود
نمی دانم بگویم تلخ، شیرین، چه بگویم
این برادرم (حسن) اینقدر مرا نگاه کرد که من او را یک لحظه در آغوش بگیرم
ولی برایم خدا شاهده اصلا به خاطر بچه هایی که آنجا بودند و من فرمانده لشگرشان بودم، امکانش نبود.

امروز نقل این روایت ها بیشتر شبیه افسانه سرایی است.
امروز فرمانده هان"بخوانیدمدیران" با برادران خود اینگونه رفتار میکنند.
اون فرمانده هان"بخوانید مدیران" این مجسمه های اخلاص و مردانگی را متهم به نظامی گری میکنند و #غیرت_و_شرف نداشته را به رخ میکشند.
برادر که چه عرض کنم آبا و اجدادشون رو دورسفره بیت المال جمع میکنند وسهمشون رو از بیت المال میلیاردی عطا میکنند وبا کمال وقاحت پز میدهند که این درایت وشایسته سالاری بود.
اما حاشا که مردان #حماسه_خمینی دامان خود را آلوده کنند.
آخر قصه حاج باقر و رفتار با برادرش خوش است
بخوانید روایت #فرمانده_لشگر_نصر_خراسان را:
"حسن" شب عملیات کربلای 4 با #غواص_های_تخریبچی به آب زد و شهید شد و مدتی از پیکرش خبری نبود.
به من اطلاع دادند که جنازه برادر شما پیدا شده است
من رفتم و گفتم حداقل آن موقع که نشد همدیگر را ببینیم
حالا شهید شده جنازه اش را ببینم
رفتم معراج شهدای اهواز ، دیدم حدود دویست تا سیصد نفر از خانواده های شهدا آنجا جمع شده اند
همه منتظر جنازه های شهدای خودشان هستند
به همه گفتند این آقای #قالیباف_فرمانده_لشگر_نصر است
حالا شما تصور کنید جنازه برادرم را آوردند بیرون
و همه آرزوی من این بود که یکبار او را ببوسم
ولی وقتی دیدم آن خانواده های شهیدی که جنازه ای ندارند
و من را نگاه می کنند
نتوانستم برای آخرین بار...»
برادر حاج باقر کجاست وبرادر"بخوانید مدیران" این جرثومه های فساد کجا هستند.
برادر حاج باقر کجاست واونها کجا هستند.
چه کسی عزت داره ..
عزت و ذلت دست خداست واگر همه ی عالم جمع شوند نمیتونند جلوی عزت خدا داده رو بگیرند.
عزت "حاج باقر" هدیه خداست به این فرمانده سالهای سربلندی این مملکت.
پس باید گفت:
حاج باقر: عزت زیاد

خاک پای همه مردان غیوردفاع مقدس
#جعفر_طهماسبی
🍃🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
مزار #تخریبچی_شهید
#حسن_قالیباف در گلزار شهدای طرقبه.
@alvaresinchannel
در یادها بماند
🔷 #آنها_رفتند_تا_ما_بمانیم
آنها افتادند تا ما نیفتیم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#گریه_یک_تخریبچی
#تخریبچی_شهید_حسن_قالیباف

شهادت: عملیات کربلای4
جزیره ام الرصاص
✍️✍️✍️راوی: سید مرتضی باشی ازغدی

#عملیات_کربلای_1 شروع شده است.
من و تعدادی دیگر از #بچه_های_تخریب به عنوان تخریب چی گردان عمل میکنیم و بعد از یک روز نبرد سخت و پیشروی زیاد، حالا مقداری عقب نشینی کرده ایم.
در حال بازگشت، به بالای کوه می رسم؛ کوه را که دور می زنم، یک گردان نیروی تازه‌نفس را می بینم که آمادة پاتک به دشمن هستند؛ از کنارشان عبور می کنم.
50 متر آن‌طرف‌تر، #حسن_قالیباف را می‌بینم.
حسن، برادر کوچکترِ #باقر_قالیباف، فرمانده #لشکر_5_نصراست. حدود شش ماه قبل، یعنی زمستان 1364 و قبل از عملیات والفجر8، با 15 سال سن به‌عنوان تخریب-چی وارد #واحد_تخریب_لشکر_5_نصر شده است. در عملیات والفجر8 با همان سن کم، رشادت و شجاعت خوبی از خود نشان داده است. نزدیکش می‌روم. از ناحیۀ ران پا تیر خورده و مجروح شده است. از بالای ران، شلوارش را کَنده و پایش را بسته است تا خونریزی کم شود. تا مرا می‌بیند شروع می‌کند به #گریه_کردن.
با توجه به شناختی که از او دارم و همیشه روحیه و شجاعت بالایش در ذهنم است، از گریه‌هایش تعجب می‌کنم. در حال گریه می‌گوید: «از شهدا عقب موندیم!» ناراحتی‌اش از این است که بعد از مجروحیت مجبور شده عقب‌نشینی کند. می‌گوید:
«باشی! کجا بودی ببینی شهدا جلوی خط موندن... گُلی موند... مجیدی موند... شهدای دیگه موندن... نتونستم جنازه‌شونو عقب بیارم.» فهمیدم که محمد گُلی و مجیدی از بچه‌های تخریب هم شهید شده‌اند. شهید گلی مدت‌ها مسئول تدارکات تخریب بود و حالا مزد زحماتش را گرفته بود. مجیدی هم از نیروهای کارگزینی لشکر بود که به تخریب، مأمور شده بود. کمی ‌به حسن قالیباف دلداری می‌دهم و می‌گویم: «این نیروها که می‌بینی، قراره الان پاتک کنن. ان‌شاءالله بعد از تصرف منطقه پیکر شهدا رو برمی‌گردونن.» و البته همین طور هم می‌شود. تا ظهر، تمام ارتفاعات قلاویزان آزاد می‌شود.
نکته‌ای که برایم جالب بود، این بود که حسن برادر #فرمانده_لشکر بود و با وجود اینکه حدود 50 متر آن طرف‌تر، برادر بزرگ‌تر درحال فرماندهی لشکر بود، برادر کوچک‌تر، این طرف با بدن مجروح منتظر نیروی امدادی بود و نه #حسن از برادر بزرگ‌تر توقعی داشت و نه #باقر به او کاری داشت. این روحیه و رفتار در هر دو برادر وجود داشت تا اینکه در #عملیات_کربلای_4، حسن شهید شد.
سال‌ها بعد #سردار_باقر_قالیباف در یک مصاحبۀ تلویزیونی دربارة شهادت برادرش گفت: «وقتی خبر شهادت حسن را شنیدم و جنازۀ برادرم را در ستاد معراج شهدا در منطقه دیدم، خیلی دوست داشتم پیکرش را ببوسم؛ ولی به دلیل اینکه پیکرهای مطهر شهدای دیگری هم آنجا بود و به دلیل مسئولیتم، باید برخوردم با همة شهدا یکسان می بود، این کار را نکردم و حتی نتوانستم برای تشییع‌جنازه‌اش به مشهد بیایم؛ کلاً بدون اینکه وداع درستی با برادرم داشته باشم، جنازه اش در مشهد تشییع و دفن شد.»
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹

#حاج_باقر_عزت_زیاد
#برادر_تخریبچی_شهید
#حسن_قالیباف

امروز #حاج_باقر کاری کرد کارستان... او در یکی از بزنگاهها خوش درخشید و عرصه را برای خدمتگذاری دیگر فراهم کرد.
حاج باقر مرد این میدونه.
فرق حاج باقر و فرماندهان جبهه و جنگ که منصبی رو قبول میکنند با دیگران این است که اون ها به توصیه مولایشان علی(ع) حکومت رو میخوان برای اینکه مظلومی به حقش برسد و ظلم ظالم دفع شود.
و این از عجایب این دور وزمانه است که متاسفانه فرمانده هان جنگ ومدیران حماسه های خون وشهادت ومردانگی این کشور رو متهم به نظامی گری میکنند که این اوج نامردی است.
فرماند هانی که درامر و نهی شان خدا را حاضر و ناظر میدیدند. در استفاده ازحداقل های جبهه دیگران را بر خود ترجیح میدادند.
فرماندهانی که شب عملیات جلوتر از نیروهایشان به دل دشمن میزدند. اون ها وقت هدایت نیرو ها از "برو" استفاده نمیکردند خود جلو دار بودند ونیروهاشون را با "بیا" خطاب میکردند.
اون ها برای خود چیزی طلب نمیکردند و خدا طلب بودند.
#حاج_باقر_باقی_مانده_همت_و_باکری_و_کاظمی_است.
همون باکری که گفت خون برادر من که ازدیگرشهدا رنگین تر نیست اگر پیکر سایر شهدا از جزیره مجنون عقب آمد برادر من هم می آید و حمید ماند تا قیام مولایش.
حاج باقر هم امتحان داده این معرکه است. او برادرش را برسایرین ترجیح نداد وقت رفتن به مصاف دشمن در #کربلای_4 فقط برای لحظاتی به نیابت از پدر قد وبالای دردانه مادرش #حسن را بر انداز کرد او خودش گفت:
من هم فرمانده لشگر بودم و دوست داشتم برادرم را در بغل بگیرم ولی نمی توانستم و سزاوار نبود
باید با همه خداحافظی می کردم که به خاطر شرایط خط امکانش نبود
نمی دانم بگویم تلخ، شیرین، چه بگویم
این برادرم (حسن) اینقدر مرا نگاه کرد که من او را یک لحظه در آغوش بگیرم
ولی برایم خدا شاهده اصلا به خاطر بچه هایی که آنجا بودند و من فرمانده لشگرشان بودم، امکانش نبود.

امروز نقل این روایت ها بیشتر شبیه افسانه سرایی است.
امروز فرمانده هان"بخوانیدمدیران" با برادران خود اینگونه رفتار میکنند.
اون فرمانده هان"بخوانید مدیران" این مجسمه های اخلاص و مردانگی را متهم به نظامی گری میکنند و #غیرت_و_شرف نداشته را به رخ میکشند.
برادر که چه عرض کنم آبا و اجدادشون رو دورسفره بیت المال جمع میکنند وسهمشون رو از بیت المال میلیاردی عطا میکنند وبا کمال وقاحت پز میدهند که این درایت وشایسته سالاری بود.
اما حاشا که مردان #حماسه_خمینی دامان خود را آلوده کنند.
آخر قصه حاج باقر و رفتار با برادرش خوش است
بخوانید روایت #فرمانده_لشگر_نصر_خراسان را:
"حسن" شب عملیات کربلای 4 با #غواص_های_تخریبچی به آب زد و شهید شد و مدتی از پیکرش خبری نبود.
به من اطلاع دادند که جنازه برادر شما پیدا شده است
من رفتم و گفتم حداقل آن موقع که نشد همدیگر را ببینیم
حالا شهید شده جنازه اش را ببینم
رفتم معراج شهدای اهواز ، دیدم حدود دویست تا سیصد نفر از خانواده های شهدا آنجا جمع شده اند
همه منتظر جنازه های شهدای خودشان هستند
به همه گفتند این آقای #قالیباف_فرمانده_لشگر_نصر است
حالا شما تصور کنید جنازه برادرم را آوردند بیرون
و همه آرزوی من این بود که یکبار او را ببوسم
ولی وقتی دیدم آن خانواده های شهیدی که جنازه ای ندارند
و من را نگاه می کنند
نتوانستم برای آخرین بار...»
برادر حاج باقر کجاست وبرادر"بخوانید مدیران" این جرثومه های فساد کجا هستند.
برادر حاج باقر کجاست واونها کجا هستند.
چه کسی عزت داره ..
عزت و ذلت دست خداست واگر همه ی عالم جمع شوند نمیتونند جلوی عزت خدا داده رو بگیرند.
عزت "حاج باقر" هدیه خداست به این فرمانده سالهای سربلندی این مملکت.
پس باید گفت:
حاج باقر: عزت زیاد

خاک پای همه مردان غیوردفاع مقدس
#جعفر_طهماسبی
🍃🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#گریه_یک_تخریبچی
#تخریبچی_شهید_حسن_قالیباف

شهادت: عملیات کربلای4
جزیره ام الرصاص
✍️✍️✍️راوی: سید مرتضی باشی ازغدی

#عملیات_کربلای_1 شروع شده است.
من و تعدادی دیگر از #بچه_های_تخریب به عنوان تخریب چی گردان عمل میکنیم و بعد از یک روز نبرد سخت و پیشروی زیاد، حالا مقداری عقب نشینی کرده ایم.
در حال بازگشت، به بالای کوه می رسم؛ کوه را که دور می زنم، یک گردان نیروی تازه‌نفس را می بینم که آمادة پاتک به دشمن هستند؛ از کنارشان عبور می کنم.
50 متر آن‌طرف‌تر، #حسن_قالیباف را می‌بینم.
حسن، برادر کوچکترِ #باقر_قالیباف، فرمانده #لشکر_5_نصراست. حدود شش ماه قبل، یعنی زمستان 1364 و قبل از عملیات والفجر8، با 15 سال سن به‌عنوان تخریب-چی وارد #واحد_تخریب_لشکر_5_نصر شده است. در عملیات والفجر8 با همان سن کم، رشادت و شجاعت خوبی از خود نشان داده است. نزدیکش می‌روم. از ناحیۀ ران پا تیر خورده و مجروح شده است. از بالای ران، شلوارش را کَنده و پایش را بسته است تا خونریزی کم شود. تا مرا می‌بیند شروع می‌کند به #گریه_کردن.
با توجه به شناختی که از او دارم و همیشه روحیه و شجاعت بالایش در ذهنم است، از گریه‌هایش تعجب می‌کنم. در حال گریه می‌گوید: «از شهدا عقب موندیم!» ناراحتی‌اش از این است که بعد از مجروحیت مجبور شده عقب‌نشینی کند. می‌گوید:
«باشی! کجا بودی ببینی شهدا جلوی خط موندن... گُلی موند... مجیدی موند... شهدای دیگه موندن... نتونستم جنازه‌شونو عقب بیارم.» فهمیدم که محمد گُلی و مجیدی از بچه‌های تخریب هم شهید شده‌اند. شهید گلی مدت‌ها مسئول تدارکات تخریب بود و حالا مزد زحماتش را گرفته بود. مجیدی هم از نیروهای کارگزینی لشکر بود که به تخریب، مأمور شده بود. کمی ‌به حسن قالیباف دلداری می‌دهم و می‌گویم: «این نیروها که می‌بینی، قراره الان پاتک کنن. ان‌شاءالله بعد از تصرف منطقه پیکر شهدا رو برمی‌گردونن.» و البته همین طور هم می‌شود. تا ظهر، تمام ارتفاعات قلاویزان آزاد می‌شود.
نکته‌ای که برایم جالب بود، این بود که حسن برادر #فرمانده_لشکر بود و با وجود اینکه حدود 50 متر آن طرف‌تر، برادر بزرگ‌تر درحال فرماندهی لشکر بود، برادر کوچک‌تر، این طرف با بدن مجروح منتظر نیروی امدادی بود و نه #حسن از برادر بزرگ‌تر توقعی داشت و نه #باقر به او کاری داشت. این روحیه و رفتار در هر دو برادر وجود داشت تا اینکه در #عملیات_کربلای_4، حسن شهید شد.
سال‌ها بعد #سردار_باقر_قالیباف در یک مصاحبۀ تلویزیونی دربارة شهادت برادرش گفت: «وقتی خبر شهادت حسن را شنیدم و جنازۀ برادرم را در ستاد معراج شهدا در منطقه دیدم، خیلی دوست داشتم پیکرش را ببوسم؛ ولی به دلیل اینکه پیکرهای مطهر شهدای دیگری هم آنجا بود و به دلیل مسئولیتم، باید برخوردم با همة شهدا یکسان می بود، این کار را نکردم و حتی نتوانستم برای تشییع‌جنازه‌اش به مشهد بیایم؛ کلاً بدون اینکه وداع درستی با برادرم داشته باشم، جنازه اش در مشهد تشییع و دفن شد.»
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹

#حاج_باقر_عزت_زیاد
#برادر_تخریبچی_شهید
#حسن_قالیباف

امروز #حاج_باقر کاری کرد کارستان... او در یکی از بزنگاهها خوش درخشید و عرصه را برای خدمتگذاری دیگر فراهم کرد.
حاج باقر مرد این میدونه.
فرق حاج باقر و فرماندهان جبهه و جنگ که منصبی رو قبول میکنند با دیگران این است که اون ها به توصیه مولایشان علی(ع) حکومت رو میخوان برای اینکه مظلومی به حقش برسد و ظلم ظالم دفع شود.
و این از عجایب این دور وزمانه است که متاسفانه فرمانده هان جنگ ومدیران حماسه های خون وشهادت ومردانگی این کشور رو متهم به نظامی گری میکنند که این اوج نامردی است.
فرماند هانی که درامر و نهی شان خدا را حاضر و ناظر میدیدند. در استفاده ازحداقل های جبهه دیگران را بر خود ترجیح میدادند.
فرماندهانی که شب عملیات جلوتر از نیروهایشان به دل دشمن میزدند. اون ها وقت هدایت نیرو ها از "برو" استفاده نمیکردند خود جلو دار بودند ونیروهاشون را با "بیا" خطاب میکردند.
اون ها برای خود چیزی طلب نمیکردند و خدا طلب بودند.
#حاج_باقر_باقی_مانده_همت_و_باکری_و_کاظمی_است.
همون باکری که گفت خون برادر من که ازدیگرشهدا رنگین تر نیست اگر پیکر سایر شهدا از جزیره مجنون عقب آمد برادر من هم می آید و حمید ماند تا قیام مولایش.
حاج باقر هم امتحان داده این معرکه است. او برادرش را برسایرین ترجیح نداد وقت رفتن به مصاف دشمن در #کربلای_4 فقط برای لحظاتی به نیابت از پدر قد وبالای دردانه مادرش #حسن را بر انداز کرد او خودش گفت:
من هم فرمانده لشگر بودم و دوست داشتم برادرم را در بغل بگیرم ولی نمی توانستم و سزاوار نبود
باید با همه خداحافظی می کردم که به خاطر شرایط خط امکانش نبود
نمی دانم بگویم تلخ، شیرین، چه بگویم
این برادرم (حسن) اینقدر مرا نگاه کرد که من او را یک لحظه در آغوش بگیرم
ولی برایم خدا شاهده اصلا به خاطر بچه هایی که آنجا بودند و من فرمانده لشگرشان بودم، امکانش نبود.

امروز نقل این روایت ها بیشتر شبیه افسانه سرایی است.
امروز فرمانده هان"بخوانیدمدیران" با برادران خود اینگونه رفتار میکنند.
اون فرمانده هان"بخوانید مدیران" این مجسمه های اخلاص و مردانگی را متهم به نظامی گری میکنند و #غیرت_و_شرف نداشته را به رخ میکشند.
برادر که چه عرض کنم آبا و اجدادشون رو دورسفره بیت المال جمع میکنند وسهمشون رو از بیت المال میلیاردی عطا میکنند وبا کمال وقاحت پز میدهند که این درایت وشایسته سالاری بود.
اما حاشا که مردان #حماسه_خمینی دامان خود را آلوده کنند.
آخر قصه حاج باقر و رفتار با برادرش خوش است
بخوانید روایت #فرمانده_لشگر_نصر_خراسان را:
"حسن" شب عملیات کربلای 4 با #غواص_های_تخریبچی به آب زد و شهید شد و مدتی از پیکرش خبری نبود.
به من اطلاع دادند که جنازه برادر شما پیدا شده است
من رفتم و گفتم حداقل آن موقع که نشد همدیگر را ببینیم
حالا شهید شده جنازه اش را ببینم
رفتم معراج شهدای اهواز ، دیدم حدود دویست تا سیصد نفر از خانواده های شهدا آنجا جمع شده اند
همه منتظر جنازه های شهدای خودشان هستند
به همه گفتند این آقای #قالیباف_فرمانده_لشگر_نصر است
حالا شما تصور کنید جنازه برادرم را آوردند بیرون
و همه آرزوی من این بود که یکبار او را ببوسم
ولی وقتی دیدم آن خانواده های شهیدی که جنازه ای ندارند
و من را نگاه می کنند
نتوانستم برای آخرین بار...»
برادر حاج باقر کجاست وبرادر"بخوانید مدیران" این جرثومه های فساد کجا هستند.
برادر حاج باقر کجاست واونها کجا هستند.
چه کسی عزت داره ..
عزت و ذلت دست خداست واگر همه ی عالم جمع شوند نمیتونند جلوی عزت خدا داده رو بگیرند.
عزت "حاج باقر" هدیه خداست به این فرمانده سالهای سربلندی این مملکت.
پس باید گفت:
حاج باقر: عزت زیاد

خاک پای همه مردان غیوردفاع مقدس
#جعفر_طهماسبی
🍃🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel