https://t.center/AASI_ASI
🔴ادامه پیام قبلی
👆
◀️رویکرد مستقیم تاریخی
رویکرد مستقیم تاریخی با ارائه فرضیههای تداوم قومی و سرزمینی بر پژوهشها تأثیر گذاشت. محققان روسی بر جمعآوری دادههای گسترده تأکید داشتند و بر این باور بودند که مقایسه بین گروههای روستایی و پیش از تاریخ به تفسیر جایگاههای باستانشناسی کمک میکند. پژوهشگران روس مانند ژوکوف و راودونیکاس مدلهایی را برای مقایسه دادههای باستانشناسی و مردمشناسی بهمنظور درک دستساختههای پیش از تاریخ توسعه دادند. تا اواسط قرن بیستم، شکاف بین انسانشناسی و باستانشناسی بیشتر شد، اما برخی باستانشناسان دوران پیش از تاریخ تلاش کردند تا از طریق رویکردهای کارکردگرا این شکاف را پر کنند. نظریه کارکردگرایی بر باستانشناسی برای ادراک عملکرد جوامع پیش از تاریخ تأثیر گذاشت. با وجود پایداری تفسیرهای نژادگرایانه تا جنگ جهانی دوم، برخی از انسانشناسان مفهوم نژاد را زیر سوال بردند. محققانی مانند ژولین استوارت برای ایجاد ارتباط بین باستانشناسی و انسانشناسی، استنباطهای مردمشناسی سیستماتیک را ترویج دادند که به ایجاد بحثهای در مورد استفاده دقیق از دادههای مردمشناسی منجر شد. برخی از محققان طرفدار استفاده محتاطانه آن بودند و برخی مخالف قیاسهای بیش از حد ساده دادههای مردمشناسی بودند.
◀️موضع انتقادی پژوهشگران و طرح رویکردهای سیستماتیک
پژوهشهای جستوجوگرانهی افرادی مانند تامسون بر روی مردم بومی ویکمونکان در رابطه با سازگاری فصلی و تطبیق آن با شواهد باستانشناسی و فاستر (1960، 1948) در مورد تکنیکهای ساخت سفال در مکزیک و آمریکای مرکزی و انجام قیاس میان جوامع معاصر و باستانی، پتانسیل رویکردهای مردمشناسی را نشان داد، اما برخی از محققان موضع انتقادی نسبت به استفاده از آن اتخاذ کردند. دهه 1950 و اوایل دهه 1960 تحولات مهمی در درک نقش دادههای مردمشناسی در باستانشناسی ایجاد کرد که به رویکردهای سیستماتیکتر منجر شد. محققان برجستهای مانند گراهام کلارک، گوردون ویلی، کریستوفر هوکس و گوردون چایلد نگرانیهایی را در مورد استفاده کنترل نشده از دادههای مردمشناسی مطرح کردند. از انتقادهای برجسته میتوان موارد زیر را نام برد:
اسمیت: قیاس مردمشناسی را مورد انتقاد قرار داد. موضع او در اروپا بیشتر از آمریکای شمالی پذیرفته شد.
تامسون: با انتشار "عنصر ذهنی در استنباط باستانشناسی" به احتمال سوگیری و تحریف در استفاده از قیاس پرداخت. او بر سازماندهی سیستماتیک دادهها تأکید کرد.
قیاس مردمنگارانه
ماکسین کلیندینست و پتی جو واتسون (1956) با انتشار " فهرستبرداری باستانشناسی از یک جامعه زنده" از مطالعه مستقیم جوامع زنده با روششناسی باستانشناسی دفاع کردند. آنها بر رابطه بین فرهنگ مادی و رفتارهای اجتماعی-فرهنگی برای ایجاد قیاسهای دقیق مردمشناسی تأکید کردند.
◀️انتقاد و توصیههای ریچارد آشر
ریچارد اشر (1961) از استفاده کنترل نشده از قیاس مردمنگاری در تحقیقات اولیه باستانمردمشناسی انتقاد کرد. او دستورالعملهایی برای استفاده از این رویکرد پیشنهاد کرد و معتقد بود که رفتارهای غیرقابل مشاهده گذشته بهوسیله ارتباط آن با رفتارهای شناخته شده امروزی، قابل ارزیابی هستند. رویکرد محتاطانه او بر توسعه باستانمردمشناسی بر باستانشناسی روندگرا و ابزارها و روشهای تحلیلی جدید تأثیر گذاشت.
🔴ادامه در پیام بعدی
👇
https://t.center/AASI_ASI