داستان شعر این اثردو دلداده در کنار رود دانوب ایستاده بودند که گل زیبایی بر روی آب پدیدار میشود و دلبر به آن ابراز علاقه میکند. عاشق بیدرنگ به رودخانه میپرد و گُل را گرفته، به سوی دلبر خود پرتاب میکند و میگوید" فراموشم مکن"وخود در آب های خروشان غرق میشود.
از آن پس این گل را گل”فراموشممکن” میخوانند.
در سال ۱۳۰۵ روزنامه “اقدام” به مدیریت عباس خلیلی (پدر سیمین بهبهانی) مسابقهای ترتیب میدهد بین شاعران فارسی آن زمان از جمله وحید دستگردی ،رشید یاسمی،ایرج میرزا و....چند شاعر دیگر در مورد برگرداندن افسانهای اروپایی به شعر فارسی.
از بین اساتید و شاعران شرکتکننده شعر ایرجمیرزابا امتیاز بسیار از دیگران برنده میشود.
اما ببینید ایرجمیرزا با این داستان چه کرده و چه نکات باریک و هنرمندانهای به آن افزوده است.
بعدها مرتضی نی داود بر روی این شعر آهنگی ساخت و قمر الملوک وزیری آن را خواند و سال ها بعد هنگامه اخوان آن را بازخوانی کرده که میشنوید
https://t.center/Sassani_Hossein