ديده‌بانِ زنان

#ارسالى_مخاطبان
Channel
News and Media
Social Networks
Family and Children
Motivation and Quotes
Persian
Logo of the Telegram channel ديده‌بانِ زنان
@womenwatcherPromote
1.86K
subscribers
2.2K
photos
296
videos
1.11K
links
با ما در ارتباط باشيد: [email protected]
📍نقش زنانِ توانمند در ايجاد هم‌افزايي براي رسيدن به رشد و توسعه اقتصادي پايدار در كشور

#ارسالى_مخاطبان
فرزانه يگانه راد، عضو كانون زنان بازرگان ايران

🔻همه ما ميدانيم و واقفيم كه زنان در انجام امور مختلف از منزل تا محل كار بر جزئيات و فرآيندهاي اجرايي تمركز ويژه‌اي دارند؛ ز اين رو مي‌توان اذعان داشت كه نقش آفريني زنان در سابقه تاريخي ايران ستودني است. بالاخص زنان امروزي كه هم در عرصه علم، تحصيلات و آگاهي‌هاي اجتماعي و هم در عرصه اقتصادي و سياسي حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارند و با پشتكار مثال زدني، در فعاليت و تلاش هستند.

🔻 اگر بخواهيم در شرايط فعلي ايران، در حوزه‌هاى مختلف تغيير و تحولي چشمگير ايجاد كنيم، بايد از طريق مديريت منابع انساني (HRM) براي حضور پررنگ تر زنان شايسته و توانمند در اقتصاد كشور، ظرفيت سازي سيستماتيك انجام دهيم.

🔻اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه هم‌افزايي يا سينرژي (Synergy) زماني حاصل مي شود كه با وجود تنوع جنسيتي و تفاوت‌هاي موجود بين افرادِ مختلف بتوانيم در جهت تحول و تغيير اقتصادي، اجتماعي، سياسي و ... اثري خلق كنيم.

🔻در نتيجه، بايد در كنار حفظ و تحكيم بنيان خانواده بستر و زمينه حمايتي لازم براي حضور زنان در عرصه اقتصادي را ايجاد كرده و بدانيم در نهايت اين زنانند كه ميتوانند در تحول فرهنگ اقتصادي خانواده و جامعه نقش اساسي ايفا كنند.

@womenwatcher
#ارسالى_مخاطبان

📍براى كاهش موارد آزار جنسى، بايد در #رسانه‌ها از شیوه صحیح نگهداری کودکان از سوی والدین و آموزشهای لازم به کودکان صحبت کرد. درقالب میان ‌برنامه ‌هایی که در روز چند بار تکرار شود لازم است هشدارها داده و رفتار افراد مشکوک گفته شود.

🔻همچنين لازم است بروشورهاى آموزشى در سطح شهر پخش و در مدارس به بچه ها تا سطح دبیرستان توضیحات لازم درباره مراقبت‌های شخصى داده شود‌

#حتى_يك_قربانى_تجاوز_هم_زياد_است
@womenwatcher
#ارسالى_مخاطبان

📍یک ویدیوى کوتاه توی کانال گذاشتید درمورد این گزارشی که قراره پخش بشه. ببینید درسته که به اندازه‌ی کافی به موضوع توجه نشده و به شکل خطرناکی این شکل از اهمیت ندادن هر مرتبه داره تکرار میشه اما آیا این گزارش ها به هر قمیتی هم که گرفته شده باشه هدف رو توجیه می‌کنه؟

🔻لطفا تو همین ویدیو توجه کنید به زبان بدن این دختربچه درآغوش یک مرد غریبه. کاملا حس میشه که این بچه دوست نداره اونجا باشه و فکر میکنم چند وقتی هم هست که همه در تلاش هستند که این موضوع رو جا بندازن که به بچه ها بدون اینکه خودشون اجازه بدن نزدیک نشیم، حالا چه برسه به کودکی که به تازگی همچین تجربه ای هم داشته. واقعا منظره‌ی بدیه. در آخر ویدیو هم میبینید که این آقا با یک دستش کاملا یک دست بهاره رو مهار کرده و به زور/بدون اجازه بچه رو میبوسه! اونم در مورد چنین ویدیویی! با این مضمون....

🔻گزارش این آقا از بچه‌هایی هم که تحت انواع شکنجه‌ی پدر و مادرشون قرار گرفته بودن به همین ترتیب بی توجه به حساسیت های موجود گرفته شده بود. اگر این آقا تنها فردیست تو این مملکت که صدای این افراد رو میتونه به گوش ما برسونه، شاید بد نباشه که یک رشته یادداشت هم به همراه ویدیو های ایشون منتشر کنید که هم ما فراموش نکنیم که هدف وسیله رو توجیه نمیکنه و هم شاید به گوش خودشون برسه. / ن. س

#حتى_يك_قربانى_تجاوز_هم_زياد_است
@womenwatcher
#ارسالى_مخاطبان

📍پريسا مختاباد: درمورد اتفاق تاسف‌بار خمینی‌شهر خواستم بنویسم آگاه شدن ما‌ از این واقعه هرچند ما را اندوهگین می‌کند اما نباید ترس را در دل کودکان و والدین برانگیزد و باعث شود جابجایی کودکان ساکن در شهرها -چه مهاجر و چه غیرمهاجر- محدود شود.

🔻شاید به جای آن باید به این فکر کنیم که چطور معابرمان را برای جابجایی بیشتر ایمن سازیم. چگونه حواسمان به دیگران آسیب پذیر -کودکان، سالمندان، زنان، مهاجران و معلولان- حاضر در کوچه و خیابانی که در آن زندگی می کنیم باشد و چگونه در خیابان ها و کوچه ها حضور داشته باشیم.

🔻باید بتوانیم کوچه‌ها و خیابان‌هایمان را از فضاهای بی‌دفاع شهری و ساخت و سازها، به مکان‌های رفت و آمد و بازی کودکان و عابران پیاده تبدیل کنیم تا همه با آرامش در آن زیست کنند.
جایی باید بایستیم و حق بر شهرمان که حق همه‌ی ساکنین فارغ از قومیت، جنسیت و سن و سلامت است پس بگیریم تا فضاهای شهری‌مان پذیرای سالمندان، معلولان، مهاجران و کودکان باشد.

🔻چگونه می‌توانیم به این اهداف برسیم؟ اول حساسیت و اهمیت به دیگران، دوم حضور در کوچه و خیابان - بدون خودرو-، و سوم درخواست از نمایندگان شوراهای محلی و شهر برای مناسب سازی معابر، روشنایی خیابان‌ها، ساخت فضاهای بازی و سبز، حضور پلیس در اطراف خرابه‌ها و ساختمان‌های نیمه‌ساخته و ...

#حتى_يك_قربانى_تجاوز_هم_زياد_است

@womenwatcher
📍گفتمانِ حکومتیِ #حجاب: فراتر از دوگانه حجاب و بی حجابی

#ارسالى_مخاطبان
آزاده، پژوهشگر حوزه شهر و جنسیت

هانا آرِنت در کتاب «پذیرش مسؤولیت در دوران دیکتاتوری» مینویسد: «متاسفانه، شستشوی مغزی آدمها و واداشتن مردم به بیشرمانه‌ترین و غیرمنتظره ترین رفتارها گویی بسیار ساده تر است از اینکه کسی را مجاب کنیم از تجربه‌‌ بیاموزد».

🔻دختری از سوي يك زن مورد حمله قرار می گیرد. زنی که چهره اش، دشنام هایش و ادبیات تحقیرآمیزش برای بیشترِ ما زنها آشناست. حاکمیت و روزنامه هایش اما میخواهند باور کنیم این اتفاق، اتفاقی بوده است! با سلیقه ای خواندن شیوه برخورد زنِ مامور، به کلی منکر میشوند که این رفتارها برآمده ازاقدامات و مناسباتِ ساختاریافته حکومتی است که هر ساله میلیاردها تومان تحت عنوان طرحهای فرهنگِ حجاب و عفاف، گشتهای ارشاد، برنامه ریزی برای کنترل پوشش، الگوسازی برای اصناف حوزه پوشش و آرایش، هزاران برگ آئین نامه و دستورالعمل های مرتبط با پوشش و احکام قضاییش صرف می کند.

🔻خاطی خواندن زن مامور و برائت از رفتار او از سوی صاحبان قدرت، تلاش در انکارِ سلطه پنهان و اتفاقی جلوه دادن خشونتی است که بصورت ساختاری و سیستماتیک هر روز در مدارس و دانشگاها، در فضاهای شهری و ادارت دولتی اعمال می شود. انکار این اقداماتِ سرکوبگر و خشونت بار، ما را با نوع پیچیده تری از خشونت روبرو می کند. خشونتی که فراگیر و ساختاری است و از خشونت فیزیکی که از سوی زنِ مامور اتفاق افتاده به مراتب هولناک تر است.

🔻برای هر انسانی بدن اولین قلمرو اوست و اعاده‌ی حقِ تصمیم‌گیری بر بدن طبیعی ترین حقِ انسانی است؛ حقی که اگر چه جزیی و روزمره است اما پیوندی عمیق با سطح کیفیت زندگی ما دارد ویکی از مهم ترین اجزایِ تجربه زیسته ما را شکل می دهد. واکاوی تجربه زیسته زنانی که هرگز از حق تصمیم‌گیری و مالکیت انسانی بر بدن‌ خود برخوردار نبوده اند نخستین قدم در رویارویی با این خشونت ساختاری است.

🔻به عنوان یک زن و ازخلال تجربه شخصی خودم از زندگی، تحصیل و کار در ایران دریافته ام که گفتمان حکومتیِ حجاب فراتر از یک تقابل ساده با بی حجابی است. وقتی من به عنوان یک زنِ محجبه از سوی مامورِ وارسیِ حجابِ فرودگاه برای نوع انتخابِ پوششم تحقیرآمیزترین جملات را می شنوم و درنهایت وادار به دادن تعهد به حراست فرودگاه می شوم تا به من اجازه پرواز داده شود یا اینکه مامور زنِ گشتِ ارشاد در وسط خیابان و در میان چشمان بهت زده مردم از من کارت شناسایی می خواهد که چرا لباسِ رنگ روشن و کوتاه(از نظر او) پوشیده ام و بعد درحالی که ایستاده نگه داشته شده ام ماموران زن و مرد با نگاه های تحقیر امیزشان بلندی لباسم را برانداز ميکنند تا تصمیم بگیرند آیا با استاندارد آنها سازگار است یا اینکه از ورودم به قسمت زنانه مراسم ختمی در مسجد جلوگیری می شود چون دامن بلند به تن دارم و زنان در جامعه اسلامی نباید با دامن که یک لباس زنانه است، اما با شلوار ظاهر شوند!

🔻تجربیات زیسته من به عنوان یک زنِ محجبه حاکی از آن است که هدف گفتمانِ حکومتیِ حجاب ابدا تقویت حجاب به عنوان یک ارزشِ دینی یا فرهنگی نیست بلکه انقیادِ بدن زنان و تحقیر آنان برای دستیابی به پوششِ موردپسندِ حکومت است. اینجاست که روسری سر کردن من به عنوان یک زنِ محجبه به چهارسال مقاومت در برابرِ حراست دانشگاهی تبدیل می شود که مقنعه را لباسِ فُرم من تعریف می کند؛ حراستی که در جواب سوالهای تکراری من که حجاب من با روسری چه مشکلی دارد تنها یک جواب دارد: ’در آیین نامه امده است.‘

🔻تاکیدِ این گفتمان بیش از آنچه در پایبندی به حجاب باشد برتسلیم شدن در برابر نظامِ سلطه و قیمومیتی است که خود را تعیین کننده سبک پوششِ من به عنوان یک زنِ می داند. قیمومیتی که تصمیم گرفته است زنان مثل زندانیان اونیفرم داشته باشند و لباس هایی متحد الشکل بپوشند تا یادشان بماند برای آنها داشتن فردیت، جسارت و تفاوت پذیرفته شده نیست. زنان برای دسترسی به تحصیل، کار و موقعیت های اجتماعی و سیاسی باید چادر، مانتو و مقنعه تیره به تن کنند تا یادشان بماند بدن، ذهن و رفتار آنها در کنترل حاکمیت است.

🔻گفتمانِ حکومتیِ حجاب در ایران بیش از آنچه در جهت تقویتِ یک زیست دینی بوده باشد ابزاری بوده است برای به کنترل درآوردن فردیت، جسارت و خودمختاری زنان؛ برای سرکوب تفاوت ها و گوناگونی ها، برای بی‌اعتبار کردن قدرت زنان به عنوان یک انسان در بازنمایی آنچه که هستند وآن گونه که دوست دارند دیده شوند. این گفتمان، ابزاری بوده است برای مهار سرکوبگرانه زنانی که می خواهند با پوششان هویت خود را بسازند. زنانی که در مقابل سیاستگذاری برای تنشان مقاومت می کنند و تعیین تکلیفِ مداوم آن هم برای ساده ترین حق انتخابشان را بر نمی تابند. این کنشگری زنانه حرکتی است شخصی و در عین حال سیاسی.

@womenwatcher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📍اثرى از نينا رستگار در همراهى با خواسته‌های زنان در روز جهانی زن
@womenwatcher
#ارسالى_مخاطبان
ديده‌بانِ زنان
📍نمایش و نشست نقد و بررسی مستند‌"نیمه‌ی پنهان ماه" زمان:سه شنبه ‌۱۵اسفند‌ساعت ۱۵ مکان:دانشگاه تهران،دانشکده ادبیات،تالار اقبال 🔻ورود برای عموم آزاد است @womenwatcher
📍نقد مستند نیمه پنهان ماه (روایتی از نقش زنان در جنبش آزادیخواهانه مشروطیت)

#ارسالى_مخاطبان
شهلا فروزانفر

🔻ديروز 15 اسفند مستند نیمه پنهان ماه روایتی از نقش زنان در جنبش آزادیخواهانه مشروطیت، اثرى از آزاده بیزار گیتی را در دانشگاه تهران به همت دانشجویان مطالعات زنان و آفاق را به تماشا نشستیم. نخست بايد بگویم صرف نظر از اشتباهات تاریخی، مستند ارزنده‌ای است و ارزش دیدن دارد.

🔻اما اينها را هم بايد اضافه كنم كه خوشبختانه در خصوص انقلاب مشروطه پژوهش‌های دانشگاهی و کتب معتبر فراوانی به سبب اهمیت این جنبش تاریخی وجود دارد و اگرچه می دانم مستندساز با نگاهی هنری و خلاق به موضوع می نگرد و روایتش بیشتر سینمایی و کمتر تاریخی است؛ اما قرار دادن واقعه رژی در انقلاب مشروطه نادرست است و همینطور معرفی زنان به عنوان پیشتاز مبارزه تحریم تنباکو موضوعیت تاریخی ندارد. اشاره به مصرف قلیان توسط زنان دربار و تعمیم آن به همه جامعه زنان کشور هم در آن برهه تاریخی، استدلال مناسبی نیست و حتی صادقانه نیست. همه خوانده‌ایم که اولین اعتراضات واقعه تحریم تنباکو از بازار و تجار بوده و در ادامه روحانیون و مردم به این مبارزه پیوسته‌اند.

🔻درباره موضوع کمبود نان در زمان مشروطه، که ستارخان علمدار مبارزه مشروطه خواهان تبریز اولین معترض و اقدام کننده شخص اوست. چون در مبارزه مشروطه زنان و مردان دوشادوش هم مبارزه می کردند بعید نیست زنان هم در این راه کوشیده باشند اما در مستند می گوید فقط زنان مسلح تبریز یا تهران موضوع کمبود نان را حل کردند.

🔻اشتباهات فاحش تاریخی بسیارى در این مستند وجود دارد. اگر می خواهیم ثابت کنیم جنبش قوی زنان در این کشور سابقه تاریخی دارد؛ اقدام پسندیده ای است اما نباید به بهای فدا کردن حقایق تاریخی و بزرگنمایی وقایع باشد. می توان در کنار حقیقت ایستاد و از مبارزات زنان دفاع كرد.

🔻اگر یکی از دستاوردهای مهم مشروطه آموزش عمومی باشد به این هدف دست یافته و تاسیس مدارس پرشمار در این دوره برای دختران رشدی قابل توجه نشان می دهد. در حال حاضر است که تبعیض در آموزش عالی روی می دهد ربطی به دستاوردهای مشروطه ندارد و مبتنی بر سلایق دولتهاست. انقلاب مشروطه به اهداف دیگری هم دست یافت که هنوز هم در جامعه جاری است و این حقوق را کسی نمی تواند از ملت ایران دریغ کند.

🔻به هر حال به نظر ميرسد بهتر بود كارگردان، یک مشاور تاریخى در نظر می گرفت که خوشبختانه زنان محقق و پژوهشگر تاریخی که اتفاقا عضو هیات علمی دانشگاههای معتبر ایران هستند کم نیست. می پذیرم تاریخ کشور از منظر مردانه ثبت شده و وقعی برای مبارزات زنان نگذاشته، اما این دلیل نمی‌شود ما هم اشتباه را به نفع خودمان تکرار کنیم.

@womenwatcher
📍اخراج برخورد صحیحی نیست
#ارسالى_مخاطبان
زهرا علي اکبري، معلم و مشاور امور زنان و جوانان

🔻در حالى كه شاهد ازدواج دختران هستيم، به جاى اين كه فضا براى آموزش آنها مهيا شود، ميبينيم كه از تحصيل هم منع ميشوند. متاسفانه وجود نگاه و تعصبات نابجا و همچنین برداشت سلیقه‌ای از سوی مدیران برخی مدارس سبب شده دختران متاهل از تحصیل در مدارس روزانه منع شوند. به سبب آداب و سنن قومی در برخی از نقاط کشور ازدواج در سنین پایین امری توجیه‌پذیر است و این خاص گیلک، بلوچ، ترک، عرب، کرد، لر، مازنی و... نیست بلکه در همین پایتخت هم در برخی از مناطق ازدواج‌های فامیلی، همچنین با رضایت اولیا و تاهل دختران در سنین تحصیل مشهود و محسوس است؛ بنابراین حضور دختران متاهل در مدارس موردی نیست که غیرقابل تصور باشد و برای مواجهه با آنان نباید از برخورد قهری استفاده کرد.

🔻آنچه باید نهادهای فرهنگی و آموزش‌وپرورش به آن بپردازند اخراج و به کنار راندن و دور نگه‌داشتن این افراد نیست بلکه آموزش مهارت‌ها و معیارهایی است که چه دختران مجرد و چه متاهل با برخورداری از آنان به بسط فکری و انگیزه‌ای دست یابند و تنویر افکار جامعه در این خصوص رخ دهد. اگر در دوران تحصیل آموزش‌های لازم و خاص به دانش‌آموزان داده شود چرا باید نگران حضور متاهلان در کنار مجردان باشیم؟ چرا باید آنان را به تحصیل در مدارس بزرگسال یا به حضور صرف در دوران امتحانات حکم دهیم؟

🔻پژوهش‌های داخلی نشان داده که اطلاعات دختران درباره ازدواج، سلامت جنسی و باروری و همچنین اعتماد ‌به ‌نفس‌شان، ناچیز بوده و آموزش ازدواج و مباحث جنسی هم در مدارس وجود ندارد. برای آنکه بتوانیم حضور دختران متاهل را در مدارس مدیریت کنیم و آن را بحران ندانیم، باید از کلاس اول دبستان برای آن برنامه داشته باشیم و به دانش‌آموزان آموزش دهیم. نباید نگران همنشینی مجردان و متاهلان باشیم اگر آموزش‌های تبیینی و آگاهی بخش کاملی را در مدارس پایه‌ریزی نماییم. متاسفانه امروزه نه‌تنها جای چنین آموزشی در مدارس ما بسیار خالی است بلکه به‌دلیل باورها و عقاید غلط برخی، از برنامه‌ریزی و اقدام درباره آموزش مهارت‌های زندگی و مسائل زیست جنسی در مدارس غافل مانده‌ایم. نتیجه این غفلت که با اخراج تکمیل می‌شود و به ازدواج‌های نافرجام برای دختران و گرفتن حق شادی از آنان که در فصل نشاط و طرب خود باید تن به قوانینِ سخیف و اجباری بدهند و به جای پرواز آرزوها و آرمان‌هایشان به سکوت و خفقان و تحصیل جدا از دوستان‌شان تن دهند، منجر می شود.

🔻انتظار می‌رود وزارت آموزش‌وپرورش به جای تغییر نام و پیگیری غیر‌قانونی بودن آموزش زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی و... که جز تنش و چالش جدید چیز دیگری ندارد کمی به اصلاح قوانین آیین‌نامه‌ای و ساختار خود بپردازد و با تنویر اندیشه مدیران مدارس خود و تدوین برنامه‌های آموزشی مطلوب در مدارس و دیگر نهادهای مربوط به سمت بسترسازی و فرهنگ‌سازی ازدواج صحیح و به وقت گام بردارد و برای افکاری که حق تحصیل را از دختران متاهل می‌گیرند، سازه‌های باورمندی تعریف کند تا آنان هم در کنار سایر دانش‌آموزان گذران دوران تحصیل کنند.

@womenwatcher
📍درباره اعتراض #زنان_انقلاب
#ارسالى_مخاطبان

🔻تلاش زنان جوان نسل جدید را بخاطر شجاعت طرح مساله و خلاقیت آن تحسین می‌کنم. در جامعه ما مباحث متعددی در باب این خواست و شیوه طرح آن گشوده شده است. خوشبختانه از منظر شرعی صاحب نظران بی غرض حق انتخاب پوشش زنان را امری طبیعی می‌دانند اما از منظر حقوقی مجازات برای عدم رعایت پوشش رسمی (فقط زنان) مصوب شده!

🔻می‌دانیم قوانین با تغییر زمان و خواست‌های جامعه تغییر می‌کنند و همینطور ذات قانون باید بگونه ای باشد که ماهیت آن دارای خاصیت پذیرش عمومی باشد؛ در غیر اینصورت عملا غیر قابل اجرا بوده و جز اتلاف وقت برای قانونگذار و مجری قانون نفعی ندارد.

🔻روزهای نخست انقلاب تحمیل حجاب با اسیدپاشی و زدن پونز بر سر و صورت زنان(اتفاقا توسط برخی عناصر اپوزیسیون ارتجاعی خارج از کشور)، تهدید به اخراج از مشاغل و محیط های آموزشی و همه عرصه های اجتماعی آغاز شد و با زور تداوم یافت. در اين بين، همواره جنبش زنان ایران راههایی گشود، امروز هم این نسل میخواهد خودش باشد و به همه نمایش‌های دروغین و ریاکارانه جاری در جامعه ما پشت کند.

🔻بنظر من داشتن حجاب یا بی‌حجابى هیچکدام ارزش محسوب نمی‌شود، در بروز توانایی‌ها و استعدادهای زنان تاثیری ندارد و هویت فردی هیچکس را مخفی یا آشکار نمی‌سازد. اما نکته مهم اینست که این خواست از درون جامعه زنان باشد و خانواده‌ها را با خود همراه کند. تکیه بر وعده‌های دروغین و بوق‌های بیگانه کارساز نخواهد بود. مردم ایران خواست‌هایی دارند اعم از مسایل اقتصادی و مدنی و اجتماعی که تماما بر حق است؛ مبادا این خواست زنان که جای خود دارد بر دیگر خواست‌ها با تبلیغات بیگانه سایه افکند. استقلال مبارزه زنان که خواست خود را به مسالمت‌آمیزترین شیوه‌ها به گوش ایران می‌رسانند باید محفوظ بمانند.

🔻فرم اعتراض، خود بیانگر محتوای آن است. نیاز به تبلیغ بیگانه ندارد، بیگانه‌ای که همواره خواهان جنگ و تحریم علیه مردم ایران است. آنها که طرفدار تحریم مردم ایران هستند اگر هم به ظاهر از این حق دفاع کنند اما در باطن خواهان تضیع سایر حقوق انسانی مردم هستند. هوشیار باشیم، کسی که پول می‌گیرد که همه چیز را وارونه نشان دهد، یک‌شبه حامی زنان نخواهد شد. / شهلا فروزانفر

@womenwatcher
📍نگاهی به فیلم راه من، ساخته امانوئل برکو

طاهره جورکش/ كارشناس علوم اجتماعى
#ارسالى_مخاطبان

🔻"راه من" نام فیلمی است به کارگردانی و نویسندگی امانوئل برکو، با بازی کاترین دنو، محصول سال 2013 کشور فرانسه.

🔻فیلم با قدم زدن بتی کنار ساحل آغاز می شود که ناگهان برمی گردد و تصویر خودش را در گذشته می بیند، که دختری جوان و ملکه زیبایی بوده.
بتی رستوران دار است و بیشتر وقتش را در آنجا سپری می کند. او که با مادرش زندگی می کند، قبلا ازدواج کرده و همسرش فوت شده، دختری دارد که با او زندگی نمی کند و رابطه خوبی با یکدیگر ندارند.

🔻او که متوجه خبری ناراحت کننده از دنیای گذشته اش می شود، دچار خلاء می شود و خود را در حال فروپاشی می بیند، ناگهان همه چیز را رها می کند و به سوی جاده ای بی انتها می رود. او که زمانی ملکه زیبایی دهه شصت بوده برای فرار از خاطرات گذشته و اتفاقات ناخوشایند پیش رو قدم در راهی بی بازگشت می گذارد که هدفش را نمی داند، راه را نمی شناسد و مقصدی ندارد.

🔻بتی که شخصیت غیر قابل پیش بینی دارد، سفری جاده ای را آغاز می کند که در امتداد آن با افراد متفاوتی آشنا میشود. بتی در یک کافه با پسری جوان آشنا می شود که زمانی را با آن می گذراند؛ او به بتی می گوید تو نمی توانی مثل دختران جوان هر چقدر که می خواهی الکل مصرف کنی و در جایی که بتی مشغول صبحانه خوردن است به او می گوید مگر تو رژیم نداری؟! بتی در آن هنگام دچار شوکی می شود که گویی به یکباره و ناگهانی پیر شده است. پسر جوان نگاهی به او می اندازد و می گوید احتمالا در جوانی زیبا بودی و بتی با افتخار می گوید روزی من ملکه بریتانیا بودم و در سن 19 سالگی در مسابقه دختر نمونه فرانسه شرکت کردم اما برنده نشدم. گویی زندگی بتی همانند مسابقه ای است که هیچگاه به فینال راه نیافته و با شکست روبه رو شده است.

🔻بتی که از قبل به مهمانی ملکه های زیبایی دهه 1969 دعوت شده، تصمیم می گیرد با نوه اش به این مهمانی برود. با جمع شدن ملکه های زیبای سابق در می یابیم که اگرچه این زنان پیر شده اند اما هنوز می خواهند زیبا باشند و زیبا دیده شوند.در این قسمت فیلم کارگردان به خوبی توانسته مفاهیمی چون زیبایی پیری و پیر زیبا را به تصویر کشد.

🔻برکو در جایی قصد دارد بگوید، زندگی ادامه دارد و پیری فرآیندی زیباست، او زنان مسن را در قالب ملکه هايی نشان می دهد که علاوه بر ظاهری آراسته، زنانی کامل و با تجربه هستند. اما در جای دیگر می خواهد پیر صرفا زیبا را به تصویر بکشد، در قسمتی از فیلم اسپانسر به زنان مسن لبخند می زند و می گوید برای تشویق شهروندان به ادامه ی زندگی، هر کدام از شما اگر تمایل به عکس گرفتن کنار ساحل با مایو دارد استقبال خواهیم کرد و می گوید ما زنانی را می خواهیم که بدنهایشان را دوست داشته باشند.

🔻عکاس هم هنگام عکس گرفتن به زنها می گوید صاف بایستید، چانه هایتان را بالا نگه دارید و شکمتان را بدهید داخل، او کاملا نشان می دهد که اگرچه این زنان پا به سن گذاشته اند اما هنوز نگاه به آنها نگاه کاملا ابزارى است به گونه ای که شرکت های تجاری نمی خواهند این واقعیت را قبول کنند و از آنها انتظار دارند بدون توجه به سن کاری کنند که زیبا دیده شوند. این نشان می دهد که زنان در هر سن و سالی که باشند همچنان از آن ها به عنوان ابزاری برای تبلیغات و شعارهای دروغین استفاده می کنند.

@womenwatcher
#ارسالى_مخاطبان

📍حُرمتِ مادرها

🔻تعجبِ من از مردان، زمانی به اوج میرسد که از رویِ "غیرت"، در انظارِ عموم، در هر جا و هر مکانی، به راحتیِ آبِ خوردن، به مادرهایِ یکدیگر فحشهایِ رکیک میفرستند. گاهی اسمش را هم بامزگی و خوش سخنی میگذارند. در دعوا و شوخی و حرفهای معمولی روزانه. در خیابان، پارک، عروسی، اتوبوس و هر جایِ ممکن، مادران و خواهران را به ناسزا میگیرند. مهم هم نیست مخاطبشان را بشناسند یا نه.

🔻و این زشتترین جلوه انسانی است، در قرنی که فرهنگ، ادعایِ پیشی می کند و دَم زدن از انسانیت، تیترِ بزرگِ جهان است. فاتحه تمدن را باید خواند، وقتی که رکیکترین الفاظ به عادی ترین سخنان مبدل میشود و هیچکس، هیچ اعتراضی ندارد که حرمتِ مادرها زیرِ پا له میشود، بی آنکه مفهومِ "مادر" نقش بسته باشد بر اذهان. هیچکس هیچ نشانی از رنجوریتِ موضوع ندارد، به رغمِ تمامِ شعارها حتی.

🔻آنوقت همین مردان، روزِ مادر برایِ مادرشان گــُل میخرند. پروفایلشان به عکسِ مادرهاشان تغییر میکند. روزِ مادر را به مادرشان تبریک میگویند. روزهایِ دیگر هم مادرشان را میفرستند نانوایی تا نانِ لواش بگیرد. نانِ تازه اولِ صبح... سرِ همان مادر داد میزنند که این چه غذایی ست؟ پیراهنم چرا اطو ندارد؟ داد میزنند سر ِ همان مادر که چرا لنگِ ظهر بیدارشان کرده تا نهار بخورند. و بعد از خانه بیرون میزنند تا پاسی از شب و آشوبِ غمناکِ درونِ مادرشان را به ســُخره میگیرند.

🔻زنان، در مملکتِ من، قشرِ عظیمی از دردمندانند. و جوانی شان را و زندگانیشان را به هیچ باخته اند و از این هیچ، رنگین سرایِ سَراب اَندودی ساخته اند و به این رنگها دل میبازند. رنگهایی صوری و ناخالص. کالبدهایِ توخالی و پوچ اندر پوچ. دختران و پسرانی که اصالتِ مادرانگی را به باد میدهند. و اجازه میدهند فرزندانِ ذکور، به گونه ای پرورش یابند که بارِ عظیمِ رنجشان را، به مقصدی واهی رسانند. که این مقصد از خودشان خالی ست و از حرمتشان. و این شاید سهمگینترین دردِ بشریت باشد.

🔻فرزندانِ ذکور، صفحه اولِ کتابشان را شاید به مادرشان تقدیم کنند، اما آنها فحشهای رکیکِ جنسی که اسمش را ناموسی میگذارند، به مادرهایِ یکدیگر میدهند و رویِ مادرشان غیرت دارند. آنوقت حتی حتی حتی جورابهایِ خودشان را میدهند مادرشان بشوید! بی آنکه درک کنند زنانِ سرزمینِ من، قدرتمندترین زنانِ جهانـَند. آنسان که بی آرزوترینشان نیز هستند و جان را به زندگی پیشکش میکنند. در همان حال که قدرتمندترین مـَردان، زلالِ مادرانگیِ مخاطبینشان را به وقیحترین شکلِ ممکن، داد میزنند. و انتظار نیز دارند که خلوصِ آسِمانی و سرشتِ بهشتی بر زندگانیشان سایه گسترانـَد و تناور شود. / صُبحى سليمى

@womenwatcher
📍استفاده ابزاری از زن برای جلب مشتری هم نوعى #خشونت_علیه_زنان است
#ارسالى_مخاطبان
@womenwatcher
📍این عکس در قطار مترو بود. به جای واژه "مردترین" زنان میتوانستند از واژه شجاعترین یا هر واژه مناسبترى استفاده کنند #ارسالى_مخاطبان
@womenwatcher
📍غربت فقط دوری از وطن یا خانواده نیست، غربت حسی آمیخته از ترس و درماندگی است که دنیای راست‌دست مردانه به زنی چپ‌دست القا می‌کند

نسرين كريمى، فعال حقوق زنان
#ارسالى_مخاطبان

🔻۲۶ ساله‌ام... کفش کتانی و موهای کوتاهم عجیب اگر نباشد لااقل مردانه است! رشته‌ی تحصیلی و فضای کاری‌ام خالی از لطافت زنانه است! ارتقای شغلی‌ام شک‌برانگیز است ... بیداری صبح زود، روزانه 2 یا 3 ساعت رانندگی در ترافیک و 9 ساعت کار خارج از منزل برای همسرم خوشایند نیست... اطرافیانم دل‌خوشی از من ندارند چون می‌توانم باوجود دل‌تنگی ماه‌ها از آن‌ها بی‌خبر بمانم. لحن صحبت کردنم خالی از تعارفات معمول و قربان صدقه است. کم پیش می‌آید کسی را به خانه‌ام دعوت کنم چون فقط دورهمی هایی به من خوش می‌گذرد که با بازی و رقص همراه باشد و این روزها کسی حوصله‌ی این کارها را ندارد. آدم‌ها را دوست دارم اما همیشه بین من و آن‌ها فاصله‌ای وجود دارد. کسانی که مرا دلخور می‌کنند، در ذهن من خاموش می‌شوند. می‌توانم در میهمانی‌ها کنارشان باشم، حتی هم‌صحبتشان شوم اما هرگز ارزشی برای آن‌ها قائل نیستم.

🔻ساده بگویم ... باور کنید کسی که رنگ موردعلاقه‌اش زرد است، گیره‌ی منگنه را همیشه سمت چپ کاغذ میزند، اخبار را پیگیری می‌کند، از سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی متنفر است و تنها استفاده‌اش از این جعبه‌ی جادویی، گاهی تماشای فوتبال و موزیک ویدئو است، غذاهای جورواجور و دسرهای خوش‌رنگ و لعاب بلد نیست درست کند، میوه را با پوست می‌خورد چون چاقوی راست‌دست‌ها به زحمتش می‌اندازد و مکالمات تلفنی‌اش تقریباً صفر است یکی از میلیاردها آدم معمولی کره‌ی زمین است که بدون درست کردن قورمه‌سبزی همسرش را دوست دارد و سرش به زندگی خودش گرم است.

@womenwatcher
📍به مناسبت روز جهانى منع خشونت عليه زنان

مطهره قربانی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینى
#ارسالى_مخاطبان

🔻"آرزوی من قدرتمندی زنان بر خویشتنِ خویش است نه بر مردان."
ماری ولستون کرافت |نویسنده انگلیسی فیلسوف و مدافع حقوق زنان | قرن 18

🔻می خواهم یک گام به عقب بردارم و به جای گفتن اینکه "نباید کسی زن را اذیت کند" بگویم "نگذاریم کسی ما را مورد آزار قرار دهد"! در اولی، زن ابژۀ دیگری، مفعول و فاقد کنترل و ارادۀ لازم تصور می شود، اما در دومی زن به عنوان یک انسان ِدارای اراده، اختیار و قدرت، توان اجرایی و سوژۀ بودن دارد. هر گامی که به سمت سوژه بودن (فاعلیت) و قوی شدن برداریم به همان اندازه از جایگاه ضعف (و ضعیفه) فاصله می گیریم.

🔻ما زنان با قوی تر شدن و فاصله گرفتن از جایگاه "مظلوم"، ابتدا خودمان را از آسیب دور کرده ایم و سپس دیگری را. مردان "ظالم" نیستند اگر ما "مظلوم" نباشیم. راه های نفوذ خشونت را با شناخت هر چه بیشتر خود، ببندیم.

@womenwatcher
📍به بهانه­ ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

ربابه قلی‌زاده
#ارسالى_مخاطبان

🔻خشونت صرفا کتک زدن و فحاشی و بددهنی نیست. زخم‌هایی است که دیده نمی­‌شوند، ندیده‌شدن‌هایی است که روح و روان یک زن را بدتر از خراشهای چاقو و کمربند و مشت و لگد می­‌آزارد و اعتماد به نفسش، طراوت و شادابی‌اش را از او می گیرد. خشونت دختربچه ۱۴ ساله مدرسه ­ای است که دارد طلاق میگیرد! “محبوبه”ی کلاس من است که در ۱۰ سالگی به زور هم که شده باید بزرگ می‌شد، اندازه یک زن ۳۰ ساله! خشونت تنها آزار و اذیت جنسی و ربوده شدن و به زور برده شدن در خانه­ای متروکه یا ده کوره نیست، خشونت همین نوعروسان خردسال روستاهای دوروبرمان است. همین تن دادن اجباری این دخترکان به هم­آغوشی با یک مرد میانسال است، با رضایت کامل پدر و برادرهای غیرتیشان!

🔻خشونت این نیست که فقط در قوانین مدنی یا در دادگاههای خانواده زیادی باشی، همین مترو و تاکسی و اتوبوس است، همین یک وجب جای نشستن که باید خودت را مچاله کنی تا آقایان محترم سوهان روحت نشوند برای ارضای هوسهای لجام گسیخته شان! که همین جا هم انگار زیادى هستی! خشونت کنار خیابانهای گرم تابستان و سرد زمستان ساعتها سر پا ایستادن است که هر سواری شخصی جلویت ترمز کرده و اصرار کند به سوار شدن و تو سوار نشوی و آنوقت چند متلک آنچنانی بارت کنند، اما پشت سرش چند تاکسی خالی از جلوی چشمهایت ویراژ بکشند و بروند

🔻خشونت هنجاری است که تو را وا می­دارد از جنسیت خود برای رتق و فتق امور استفاده کنی! همان رییس اداره و شرکت و موسسه‌ات که توانایی و کارت را نخواسته و نمی­بیند در عوض به جایش عشوه و نازت را می خواهد و اگر این معامله نانوشته را امضا نکنی آن آقای رییس انگ بداخلاقی و خشک بودن به تو می­زند و تحقیرت می‌کند و کارت تا مدتها لنگ می­ماند! چون جرمت این است که ظرافت‌های زنانه و مهرت را برای یک نفری که در دلت جایش داده­ ای یا خواهی داد نگه داشته ­ای.

🔻خشونت سیستمی است که تو را برای مورد پسند واقع شدن در این آشفته بازاری که اسمش را ازدواج گذاشته­ اند عروسک می­خواهد! هر چه پر زرق و برقتر مشتری پسندتر! اینکه نقشت را فقط (دقت کنید میگویم فقط!)در اتاق خواب و آشپزخانه ببینی، اینکه جامعه و سیاست و اقتصاد و اندیشه و هنر و کار و… همه جنسشان مذکر است و جنس تو را سنخیتی با این حیطه­ ها نیست که اگر چنین نباشی می­گویند مثل خودت نیستی، مثل خودت ننوشته ­ای، مثل خودت سخن نگفته­ای و باید تاوانش را یا با تنهایی بدهی یا اینکه نقابی به صورتت بزنی و خودت نباشی، خودت را پنهان کنی تا باب میل و ذائقه­ این بازار و کالای خوبی شوی و خریدار پیدا کنی تا برای مرد کافی باشی.

🔻خشونت يعنى چون زن هستی، قضاوت حق تو نیست! حضانت برای تو زیادی است! بحث طلاق را نباید تو پیش بکشی. خشونت جاهایی است که تو را باید ببیند و نمی­بینند اما در مواقعی که مورد نیاز هستی بشوی تبلیغ برای ابراز وجود، برای موجه جلوه دادنها، اینکه در تقویم یک جایی اسمت نوشته شود و ویترین خوبی شوی برای روز زن و روز دخترو… اما در قانون ارث و شهود و خیلی چیزهای دیگر از این ویترین پایین کشیده شوی. خشونت و آزار تنها در دهان خونین و پای شکسته و چشم کبود شده تعریف نمی‌شود. اینها خوب میشوند اما آنچه التیام نمی یابد روح و روان آزرده و بیمار زنان یک جامعه است که نسل سالمی را نخواهند توانست پرورش دهند، زخمی است که بر پیکره جامعه فرود می آید و همه جای آن را آسیب میرساند.

@womenwatcher