View in Telegram
💫و در اتاق کلاغان هبوط می‌کردند💫 در عهد دوم خلافت اُمَوی (که مُصادف است با خلافتِ شاخه‌ی مَروانیان از این سلسله) شاعری از قبیله‌ی بنی‌عُدَی ظهور کرد که حتی امروز، پس از گذشت قرن‌ها، از افتخارات شعر عربی و از نقطه‌عطف‌های تاریخ ادبیات عرب در زمان خود به‌شمار می‌رود... نامش غیلان بن عُقبه، کنیه‌اش اباحارث و نام و نشانی که با آن شناخته می‌شود《ذوالرُمَّه‌یِ تَمیمی》است. در وصف ذوالرُمَّه گفته‌اند که: سیاه و زشت بوده و با آن‌که خواندن و نوشتن می‌دانسته آن را پنهان می‌کرده است. ذوالرُمَّه تنها ۴۴ سال مجال زندگی یافت و در سال ۱۱۷ ه.ق بر اثر ابتلا به آبله درگذشت. ذوالرُمَّه را《شاعر عشق و صحرا》خوانده‌اند. و این به راستی لقب مناسبی برای اوست. زیرا شعر او عموماََ وصف حالات عاشقانه و مظاهر صحراهای خشک و سوزان جزیره‌العرب به شکلی دقیق و خاص است. همین‌ ویژگی‌است که او را علی‌رغم نداشتن سبک به‌خصوص یا نوآوریِ چشم‌گیری از معاصران خود متمایز می‌کند. او در دوران رواج روزافزون شهرنشینی به صحرا پناه بُرد و بیشتر عمر خود را در صحرا به‌سر آورد. زمانی که شاعران از مضامین شعری پیش از اسلام دست کشیده بودند، او یک‌ تنه پُلی از شعر دوره‌ی اسلامی به شعر عصر جاهلی زد، بدون این‌که از طرد شدن توسط جامعه‌ی اسلامی یا گروه شاعران هراسی به دل راه دهد. شیفتگی او به مختصات شعر پیش از اسلام و وقوف خیره‌کننده‌ای که بر ادب عصر جاهلی داشت و شعر گفتن در همان حال و هواها باعث شده تا او را آخرین شاعر اصیل عرب بدانند. در عین حال به موازین دین اسلام نیز معتقد بود و همین دوگانگی، تناقض عجیبی را در شخصیت او نشان می‌دهد. به راستی او انگار یک قرن دیرتر از زمان خود متولد شده بود. مشهورترین ماجرایی که نام او را بر سرِ زبان‌ها انداخته، داستان عشق او به مَیّه دختر مقاتل بن طلبه است. مَیّه (متوفی ۱۵۰ قمری) زنی از قبیله‌ی بنو منقر بود که شعر هم می‌سرود. ذوالرُمَّه عاشق او شد بی‌آن‌که بداند مَیّه پیش از آن ازدواج کرده است. در نتیجه مَیّه او را از خود راند!!! ذوالرُمَّه‌ی تمیمی را بعد از آن بنده و مجنون مَیّه خواندند. عشق مَیّه او را بیابان‌گرد و آواره ساخت. حسرت یک نگاه پُرمِهر مَیّه تا پایان عمر او را رها نکرد و بهانه‌ی خلق بسیاری از اشعار عاشقانه‌ی او شد. در دوره‌های بعد هم داستان‌های بسیاری از عشق آن‌دو بر سرِ زبان‌ها افتاد. حتی منوچهری دامغانی (شاعر پارسی‌گوی قرن ۵ ه. ق) در بیتی از قصیده‌ی《لُغَزِ شمع》از مَیّه نام بُرده و او را درشمار معشوق‌های نامدار عرب ذکر کرده: وان خجسته پنج شاعر کو کجا بودندشان، عزّه و عَفرا و هِند و《مَیّه》و لیلی سَکَن... دو بیت زیر از ذوالرُمّه است. از همان بیت‌ها که در شبانِ بی‌کسی و تنهایی در غمِ هجران مَیّه سروده و پس از قرن‌ها همچنان سرشار از غم‌اند: عشیه ما لی حیله غیر اننی بلقط الحصی، والخط فی‌الترب مولع اخط و امحو الخط ثم اعیده بکفی و الغربان فی‌الدار وقع... و ترجمه بی‌نظیر این دوبیت به شعر فارسی توسط دکتر امیرحسین الهیاری: به سنگ‌ریزه‌پَرانی نشسته بودم دوش به رویِ خاک، خطوطی کشیده ناخرسند خطی کشیدم و روبیدم و خطی دیگر و در اتاق کلاغان هبوط می‌کردند!!! تصور کنید شاعر دلتنگِ صحرا را که تنها در شبی تیره نشسته است. بر روی خاک خط می‌کشد و پاک می‌کند و گاه سنگ‌ریزه‌ای به سمتی پرت می‌کند. و ناگهان می‌انگارد که کلاغ‌ها در خانه‌ی او فرود می‌آیند. #ذوالرمه_تمیمی #شعر_عرب #علی_احمدی_راد #تخت_طاقدیس https://t.center/takhte_tagdis
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily