اين، وصف و جلوهي روشني از ابوبكر-رضی الله عنه- به زبان علي مرتضي-رضی الله عنه- ميباشد كه كشاكش ميان حق و باطل، هدايت و گمراهي و ايمان و كفر را به تصوير ميكشد و بهخوبي روشن ميسازد كه ابوبكر-رضی الله عنه- در راه خداي متعال، چهقدر سختي و مشقت متحمل شد. بنابراين شخصيت و سيماي واقعي ابوبكر صديق-رضی الله عنه- از لابلاي نشانهها و ويژگيهاي بينظيرش، به گواهي و زبان امام علي-رضی الله عنه- شناحته ميشود. علي-رضی الله عنه- پس از گذشت چندين سال در دوران خلافتش به ويژگيهاي ابوبكر اشاره ميكند و به رادمردي و شجاعتش گواهي ميدهد و آنچنان بههنگام گفتن صفات ابوبكر-رضی الله عنه- متأثر و دگرگون ميشود كه هم خودش، ميگريد و هم ديگران را به گريه مياندازد.
ابوبكر صديق-رضی الله عنه- پس از رسولخدا-صلی الله علیه وعلی آله وسلم- نخستين مسلماني است كه در راه خدا مورد شكنجه و آزار قرار گرفت. او، نخستين پشتيبان رسولخدا-صلی الله علیه وعلی آله وسلم- و اولين دعوتگري بود كه به سوي خدا فرا خواند. او، بازوي راست رسولخدا-صلی الله علیه وعلی آله وسلم- بود كه براي حمايت از دعوت و ياري پيامبر، تمام تلاشش را بهكار بست تا آن حضرت-صلی الله علیه وعلی آله وسلم- را در گراميداشت و تعليم و تربيت تازهمسلمانان، ياري برساند. ابوذر ضمن بيان داستان مسلمان شدنش ميگويد: …ابوبكر-رضی الله عنه- به رسولخدا-صلی الله علیه وعلی آله وسلم- گفت: «به من اجازه دهيد تا من، او را براي شام پيش خود ببرم.» ابوبكر-رضی الله عنه- با كشمش طائف، از ابوذر-رضی الله عنه- پذيرايي كرد. ابوبكر-رضی الله عنه-، بيپروا و بدون هيچ ترس و هراسي در كنار رسولخدا-صلی الله علیه وعلی آله وسلم- ميايستاد و همواره هر خطر بزرگ و كوچكي را كه متوجه پيامبر ميشد، دور ميكرد و تا آنجا كه ميتوانست از پيامبر اكرم-صلی الله علیه وعلی آله وسلم- در برابر دشمنان، دفاع و پشتيباني مينمود. او، مشركان را ديد كه يقه و گريبان رسولخدا-صلی الله علیه وعلی آله وسلم- را گرفتهاند؛ خودش را به ميان آنان افكند و بانگ برآورد: «واي بر شما؛ آيا ميخواهيد او را به اين خاطر كه ميگويد: پروردگارم، الله است، بكشيد؟» مشركان، دست از رسولخدا-صلی الله علیه وعلی آله وسلم- كشيدند و شروع به زدن ابوبكر-رضی الله عنه- و كشيدن و كندن موهايش نمودند و او را بهقدري كتك زدند كه خونين و بيهوش شد.