#طنزیمات_ادبی آغاز شده موسم رفتارشناسی
تفتیش عقاید که نه، اسرارشناسی
مرسوم شده شیوهی شلوارشناسی
این نکته عیان است از آمارشناسی
دریافت کن این نکته، گر اخبارشناسی
سیسال پیِ علم و ادب حوصله کردی
از قلّت دانشطلبیها گله کردی
از غصّه ستبرِ تن خود را ژله کردی
رفتی عقب دانش و هی هروله کردی
بیکاری و با مدرک خود کارشناسی
رو کن به خط لمپنی و مشدی و داشی
هی درس نخوان تا که نگردی متلاشی
چون عاقبتش هست فرار، آدم ناشی
هرچند که استاد شفیعی شده باشی
در بین وطن شهره به عطّارشناسی
«مردان خدا، پردهی پندار دریدند»
رفتند به بازار و یکی تازه خریدند
با پردهی نو در همه جا جار کشیدند
آنقدر کشیدند که آن پرده دریدند
فریاد از این پردهی پندارشناسی
حاجی سفر پانزدهم را به دُبی رفت
بسیار اوکی آمد و بسیار اوکی رفت
کس واقف آن نیست که کی آمد و کی رفت
اینقدر عیان است که هی آمد و هی رفت
تسبیح به کف در پی بازارشناسی
حالا تو بخوان چهچه خر در چمنت را
سرویس نمود عاقبت این غم دهنت را
دیفرانسیلت خرد شد و سوخت فنت را
هم دشمن و هم دوست گزیدند تنت را
زیرا که نخواندی هنر مارشناسی
تن زیر فشار از همهجا زخمی و ذیلی
اندوه روان تو چنان شطّ جلیلی
رخسارهی گلگون تو چون سرخ شلیلی
این سرخِ شلیلی بُود از ضربهی سیلی
این است و جز این نیست پدیدارشناسی
ظلِّ تو بهروی سرِ ما ماند و چه ظلّی
مدلول تو دالی شد و معلول تو علّی
نه شیخ مفیدی تو، نه علامهی حلّی
شایسته بُود بهر تو دانشگه ملّی
بنیاد نهد کرسی کفتارشناسی
افسار قلم را بکش ای شاعر دانا
هی شعر نگو، طنز نگو، یاوه مفرما
دم درکش و بسیار مگو عیب زمان را
هشدار، مبادا و مبادا و مبادا
حلّاج شوی بی هنرِ دارشناسی
#جواد_نوری@javadam_noori@tanz20 👈