#داستان_استارتاپی💥 استارتاپ من شکست خورد و همه چیز را از دست دادم. اینها چیزهایی هستن که یاد گرفتم! (بخش اول)
اینجا توضیح میدهم که چطور استارتاپ من شکست خود و هر چیزی که داشتم را از دست دادم (حدود ۵۰,۰۰۰ دلار). من ماشین و هر چیز ارزشمندی که داشتم را خرج استارتاپم کردم؛ همینطور شریک و دوستم و سلامتیم. و در عرض ۱۰ ماه همه آن را از دست دادم.
📝چند نکته:
من فاندر غیرفنی بودم
این اتفاق ۲-۳ سال پیش زمانی که ۲۲ سال داشتم افتاد.
سرمایه ۵۰ هزار دلاری من از پروژههای مارکتینگی که برای سرویسهای SaaS دیگه انجام داده بودم کسب شده بود.
اسم استارتاپ من و اینکه چیکار میکرد مهم نیست.
بزرگترین اشتباهات من و چیزی که از آنها یاد گرفتم.
1️⃣ خودتون رو محدود نکنید که فقط استارتاپی راه بندازید که میتونه تبدیل به یه شرکت چند میلیاردی بشه.
با سرمایه ۵۰ هزار دلاری که من داشتم نمیخواستم یه شرکت تکنولوژی عادی بسازم. من چیزی شبیه به فیسبوک، اینستاگرام و Airbnb بعدی میخواستم. تمرکز من روی یه استارتاپ بزرگ با میلیونها کاربر بود. اگر شما در حال سقوطین من خوب شما را درک میکنم.
این اولین اشتباه من بود.
من همیشه در رویای سبک زندگی سیلیکون ولی و ایده بزرگ یه نرم افزار بودم که به مردم کمک کنه اما عددهای پایین اصلا واسه من خوب نبود. من فقط میخواستم روی یک چیز حماسی کار کنم. با میلیونها یوزر و جزو ۱۰ شرکت برتر تکنولوژی.
امیدوارم شما اشکالات این طرز نگرش رو درک کنید.
🔹درسی که گرفتم:
شما برای داشتن یک شرکت تکنولوژی موفق حتما نباید The Next Big Thing بعدی را بسازید. شما در حین کار کردن روی استارتاپتون واقعا میتونید به اون میزان رشد برسید. بدون اینکه از قبل همچین فکری را در موردش کرده باشید.
2️⃣ انتخاب شریک ، هم بنیایگذار
من هم اتاقی خوابگاه دانشگاهم رو به عنوان هم بنیانگذار انتخاب کردم. یه پسر خوب ولی بدون هیچ برنامهای برای مارکتینگ. بدون هیچ تخصصی در طراحی و توسعه فنی. هیچ پولی توی سرویس سرمایه گذاری نکرد و فقط میخواست که کمک کنه.
من همون اول کار به اون سهام دادم اما بعد از ۶ماه که هیچ درآمدی نداشتیم و من همه پولم رو خرج کرده بودم خیلی راحت از شرکت کشید کنار و رفت سراغ کار خودش و من تنها موندم. مشخصه که بعد از اون اتفاق دوستی و شراکت ما از بین رفت. یک بازی باخت - باخت که همهاش تقصیر من بود. برای شراکت با کسی که هیچ توانایی خاصی نداشت.
🔸درسی که گرفتم:
اگر به دنبال انتخاب هم بنیانگذار و co-founder هستید روی انتخاب فرد خیلی حساس باشید که فرد مناسبی برای اون پوزیشن را انتخاب میکنید. تا جای ممکن از انتخاب دوست و فامیل اجتناب کنید.
3️⃣ واقعا شروع کن!
زمانی که ایده استارتاپ به ذهنم رسید ۲ هفته وقت صرف انتخاب اسم و دامین کردم. بعدش ۲ هفته وقت گذاشتم تا لوگو طراحی کنم. اینها همهشون قبل از این بود که حتی من دقیق تصمیم بگیرم که میخوام چی بسازم و اصلا کسی به همچین محصولی نیاز داره یانه.
تا قبل از اینکه شما نسخه MVP محصولتون را بسازید تغییر زیادی میکنه. پس صرف هزینه برای انتخاب اسم و لوگو عاقلانه نیست.
🔹درسی که گرفتم:
قبل از اینکه اسم انتخاب کنید، دامین بخرید و لوگو طراحی کنید (چیزی که اکثر افراد قبل از شروع به کار خودشون رو درگیرش میکنن) فقط روی هدفتون قفل کنید. روی اینکه میخواین چی بسازید فکر کنید و اون رو اعتبار سنجی کنید.
حرفهای زیادی توی جمله قبلی پنهانه. درسته که هر کسی راه و روش خودش را برای شروع کردن داره اما نکته اینجاست که در اون شرایط شما کارای مفیدتری به جای انتخاب اسم و لوگو میتونید انجام بدید.
4️⃣ بدونید که چی دارید میسازید
برای مدت زیادی من هنوز نمیتونستم چیزی که ساخته بودیم و کاری که انجام میدادیم را توی یکی دو جمله توضیح بدم!
من یه قانون برای خودم دارم که اگر نتونی استارتاپت را توی ۱ - ۲ جمله به کسی که چیزی از اون نمیدونه توضیح بدی خودت هم هنوز نفهمیدی که داری چی کار میک نی و به زودی مشکلات بزرگی در پیش داری.
5️⃣ بدونید که محصول رو برای کی میسازید
این یکی از بزرگترین اشتباهات من بود. ۸ ماه طول کشید تا من اولین نسخه چیزی که می تونستم به کاربرهام نشون بدم را بسازم. استارتاپ من یه سرویس برای شرکتها بود (B2B) و نمیدونستم دسترسی به اون ها و متقاعد کردنشون چقدر کار سختیه. علاوه بر این محصول من به شکلی بود که برای رشدش باید شهر به شهر اون رو عرضه میکردم.
علاوه بر این من هیچ آماری از هزینه و زمانی که صرف کار میشد تا بتونم مشتری ایدهآل خودم را جذب کنم نداشتم.
🔸درسی که گرفتم:
بدونید که دارید محصولتون را برای کی میسازید و قبل از اینکه شروع کنید بررسی کنید که چطوری میتونید اونها را جذب کنید تا ببینید اصلا بودجه ای که برای جذب هر کدوم باید صرف کنید ارزشش را داره یا نه.
ادامه دارد...