کاي گل گریز اندر شکر چون گشتی از گلشن جدا
شکر خوش و گل هم خوش و از هر دو شیرینتر وفا
در دولت شکر بجه از تلخی جور فنا
از گل برآ بر دل گذر آن از کجا این از کجا
بر آسمان رو از زمین منزل به منزل تا لقا
بستان به بستان می روي آن جا که خیزد نقش ها
کامد پیامت زان سري پرها بنه بی پر بیا
زان جامه ها بدریده اي اي کربز لعلین قبا
کاي هر که خواهد نردبان تا جان سپارد در بلا
از شیشه گلابگر چون روح از آن جام سما
بودیم ما همچون شما ما روح گشتیم الصلا
اي بود ما آهن صفت وي لطف حق آهن ربا
ما را نمی خواهد مگر خواهم شما را بی شما
با کس نیارم گفت من آن ها که می گویی مرا
بی حرف و صوت و رنگ و بو بی شمس کی تابد ضیا
#غزلیات_مولانا #دیوان_شمس_تبریزی@shamsetebrIzii_99_22