#ارسالی✍اندکیتفکر
مردم ما یا خبر ندارند، یا باور ندارند، یا دوست ندارند دربارهاش فکر کنند و بعضیها هم مغزشون خیلی کوچیکه، که بفهمند سرنوشتشون تا حد زیادی تحت تأثیر بیماریهای روانی و مالیخولیایی شخص خلیفه بوده...!
این داستان رو خیلیها یادشونه:
«نظام با آوردن خاتمی ریسک کرد تا مشارکت رو بالا ببره، اما در محاسباتش اشتباه داشت و فکرش رو نمیکرد رأی به خاتمی به یک شبه رفراندوم تبدیل بشه!
ما اصلاحطلبها هم یکم رادیکال شدیم و فرصتسوزی کردیم، و این شد که نظام هم بحرانسازی کرد و نذاشت دولت خاتمی راحت کار انجام بده»!!
این قصهای بود که درباره انتخابات ۷۶ به ما گفتند.
یعنی ازمون میخواستند فکر کنیم که این شکلی بوده، و برای بقیه هم اینجوری تعریف کنیم!
که معنیش این بود که ازمون توقع داشتند فکر کنیم یکی از خودشون رو وارد انتخابات میکنند، بعد از اینکه برنده بشه شوکه میشن!
واقعیت با این آدرس غلط همخوانی نداشت.
اگه جایی برای شوکه شدن وجود داشت، دیگه چیزی به عنوان شورای نگهبان وجود نداشت.
همونقدر برای پیروزی خاتمی آماده بودند که برای پیروزی ناطق نوری آماده بودند.
اشتباه محاسبه در یک جای دیگه بود.
اون چیزی که از کنترل خارج شد، وزن زیادی بود که مردم به شخص خاتمی دادند.
مطالباتی که تابو حساب میشدند، فرع قضیه بود.
بله دقیقا، چیزهایی که میگفتند خیلی رادیکاله، مثل آزادی مطبوعات، که بعدا به خاطرش آدم کشتند و روزنامهها رو بستند، فرع بود.
اگه آزادی منجر به این میشد که قدرت مشروعتر بشه، خلیفه هیچ مشکلی باهش نداشت.
در واقع اینطور میدید که «هرچه خواستند بنویسند اما درباره من ننویسند»!
که طبعا بعدش سپاه میگفت درباره همه نهادها بنویسند اما درباره ما ننویسند!!
و بعدش وزارت اطلاعات، و بعدش بسیج، و بعدش پلیس، و بعدش چه و چه...!
که یعنی همه، که پس نتیجه این بود که جمع کنیم کلا سنگینتریم!! و جمع کردند.
اصل قضیه این بود که یکی غیر از خلیفه بیست میلیون رأی آورده بود!
که یعنی آخوند شماره یک ایران اون فرده، نه خلیفه!
روز رأیگیری همون انتخابات، به خبرنگار صداسیما گفت:
«هیچکس برای من هاشمی نمیشود، ولی امیدوارم برای مردم بشود»!
کدوم روانیای ممکنه این رو در چنان روزی و در برابر میلیونها بیننده بگه؟!
هاشمی که مطرح نبود براش، تمام فکر و ذکرش این بود که بگه همهتون هم جمع بشید، حالا بیست میلیونید یا سی میلیون یا هر چقدر، و پشت یک فرد قرار بگیرید، باز هم اون فرد عددی نیست!
از روز بعد از حکم تنفیذ هم شروع کرد به هر کاری که باعث بشه به نظر برسه خاتمی عددی نیست، و حتی لایق هم نیست!
تو انتخابات ۸۴ همین پروژهی له کردن رو با خود هاشمی انجام داد.
گذاشت در برابر کسی تحقیر بشه و ببازه که آدم هم بهحساب نمیاومد!
در انتخابات ۸۸ همین کار رو با موسوی کرد.
بعد خود احمدینژاد رو له کرد!
تا باز هم ثابت کنه حتی اگه همهی فقرا و حتی همهی الدنگهای حزباللهی هم پشت فردی قرار بگیرند، باز هم عددی نیستند!
و بعدش روحانی رو وارد کرد تا همهی دوره هشت ساله احمدینژاد رو بشوره!
انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته!!
انگار هشت سال پوچ بوده!
سال ۹۶ یک مینیشورش ایجاد کرد تا همون روحانی رو درگیر امنیت خیابانی کنه!!
در ۹۸ تکرارش کرد و با کلی جنایت و قتلعام و آندفعه خیلی بهتر جواب گرفت!
خریت از جانب همه صورت میگرفت، اما خلیفه از همه وقایع لذت میبرد!!
از اینکه روحانی جلادِ حاشیهنشینها شده بود هم لذت میبرد!
این چیزها نیاز به توطئه ندارند، نیاز به خباثت یک سایکوپت دارند، برای اینکه یه بچه چاقو بخوره لازم نیست کسی رو اجیر کنی که بره بهش حمله کنه، کافیه مجبورش کنی هر شب دیر وقت از جای خلوت تردد کنه، بالاخره آنقدر میره میاد تا یه بلایی سرش بیاد!
امنیتیترین آخوند حکومت رو هم همینطوری روی مین برد!
همونطور که قاسم سلیمانی، که تنها سپاهیای بود که کمی محبوبیت پیدا کرده بود، و خودش در گنده شدنش نقش داشت، به مسلخ هلفایر فرستاد...
در ۱۴۰۰ رئیسی رو، نفر بعدی که سودای جانشینی داشت، از کوچه خلوت پاستور عبور داد، تا فحشخور طبقه متوسط، که از قبل هم بود، و سپس فحشخور اقشار فقیر بشه...
اون رو از خیلی قبلتر از اینکه هلیکوپترش رو بندازه، انداخته بود!
الان هم اصلاحطلبان فرض رو بر این گذاشتهاند که تغییر رویهای رخ داده، اما هدف فقط اینه که جنبش بزرگ و مردمی ژینا (زن، زندگی، آزادی) لگدمال بشه...
یک فرعون و جنایتکار و بیمار روانی، تنها با کشتن و شکنجه کسانی که تو خیابون بهش انواع فحشهای ناموسی دادهاند راضی نمیشه، دوست داره رجعت داوطلبانه «اغتشاشگران» به نظام رو ببینه!!
دوست داره باز هم ثابت بشه آخرش باز هم اونه که خداست!!
جبهه پایداری رو هم له خواهد کرد!
چون تا الان هر کس یکی از دو هوس جانشینی یا محبوبیت رو داشته، له کرده، و ازین به بعد هم خواهد کرد...