آدمهای درست
«مردی که باغش را، آنطور که وُلتر میخواست، آباد میکند.
کسی که قدردان وجود موسیقیست.
کسی که از ریشهشناسی کلمهای لذت میبرد.
دو کارگر در حال بازی، بازی بیصدای شطرنج، در کافهای در جنوب.
کوزهگری، در فکر یک رنگ و یک فرم.
حروفچینی که این صفحه را به خوبی حروفچینی میکند، اگرچه ممکن است ازین کار لذت نبرد.
زن و مردی که آخرین بند شعری سهبندی را میخوانند.
آن که حیوان خوابیدهای را نوازش میکند.
او که، کار بدی که در حقاش شده را توجیه میکند یا مایل است که توجیه کند.
آن که ترجیح میدهد حق با دیگران باشد.
ایناناند، که بیآنکه بدانند، دنیا را نجات میدهند.»
(خورخه لوئیس بورخس
ترجمهی آلاستر رید از: «بی خوابی»، شش شعر از خورخه لوئیس بورخس، مجله هارپر، فوریه ۱۹۹۹)
A man who cultivates his garden, as Voltaire wished.
He who is grateful for the existence of music.
He who takes pleasure in tracing an etymology.
Two workmen playing, in a cafe in the South, a silent game of chess.
The potter, contemplating color and form.
The typographer who set this page well, though it may not please him.
A woman and man, who read the last tercets of a certain canto.
He who strokes a sleeping animal.
He who justifies, or wishes to, a wrong done him...
He who prefers others to be right.
These people, unaware, are saving the world.
(The Just
by Jorge Luis Borges
Translated by Alastair Reid from: “Insomnia”, Six Poems by Jorge Luis Borges, Harper’s Magazine, February, 1999)
@sedigh_63