#دعوت_مسیحیان_بهتوحید
💠 اگرچه حضرت مسیح مطابق آنچه در اناجیل آمده مردم را به یکتاپرستی و یکتاشناسی دعوت نمود، چنان که در انجیل یوحنا آمده است: «و حیات جاودانی آن است که تو، خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستاده، بشناسی»
📚یوحنا ۱۷ / ۳
📚
⚜ و نیز در انجیل مرقس آمده است: «اول همه احکام این است که بشنو ای اسرائیل! خدای ما خدای واحد است و خداوند، خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما »
📚مرقس ۱۳/ ۳۰
📚
🔆 با این همه متأسفانه پیروان مسیح از راه توحید انحراف پیدا کرده و به «تثلیث» که با شرک کمترین فاصله ای ندارد گرویده اند این انحراف در پیروان ادیان توحیدی ناممکن و بی سابقه نیست
در «تورات» میخوانیم: بنی اسرائیل پس از رهایی از ستمهای فرعون مصر و گام نهادن در صحرای سینا، به مجرد این که چند شبی از فیض حضور پیامبر و منجی خود حضرت موسی محروم شدند، به گوساله پرستی روی آوردند و از دایره توحید خارج شده و به شرک گرویدند
🔷 متأسفانه اعتقاد به تثلیث و تعبد در برابر دستگاه پاپ، چنان در ژرفای روح مسیحیان رخنه کرده که مصلحان بزرگ مسیحی نیز نتوانسته اند با کجروییهای آنان به مبارزه برخیزند و اگر احیانا با یکی از آنها روی مخالفت نشان دادند ناگزیر با انحراف دیگر سازش نمودند چنان که «لوتر» مصلح مشهور مسیحی و بنیانگذار مذهب «پروتستان» گرچه در برابر فرمانهای بی چون و چرای پاپ ایستادگی کرد و از تعبد و تسلیم محض نسبت به ارباب کلیسا سرباز زد، ولی با تثلیث هماهنگی نشان داد و نتوانست این رأی ناصواب را از ذهن پیروان خود بزداید
همچنین «کالْوَن وزوینگلی» و دیگران همانند ولتر تثلیث را پذیرفتند و نتوانستند به توحید ناب راه یابند و اندک کسانی همچون «آربوس» و «پریستلی» و «ماریتنو» نیز که الوهیت مسیح را انکار کردند در تاریخ مسیحیت پیروان فراوانی نیافتند و نتوانستند تأثیر به سزایی بر جای گذارند
در روزگار ما نیز کشیشانی که در آمریکای لاتین از مسأله الهیات رهایی بخش سخن میگویند و میکوشند تا تئولوژی مسیحی را با تاریخ و عمل منطبق سازند و ویژگیهای اجتماعی آن را نشان دهند، متأسفانه از مخالفت با تثلیث سرباز زده و مشکل نفوذ شرک در جهان مسیحیت را حل نکرده اند
مسیحیان کشورهای اسلامی نیز که قرن هاست در برابر زنگهای سه گانه کلیسا به علامت تثلیث آوای «لااله الا الله» را از موذن ها میشنوند همچنین راه پیشینیان خویش را در اعتقاد به تثلیث میپیمایند بلکه اخیرا به تلاش تازه ای در استحکام
دکترین متناقض خود دست زده و مسیح را به عنوان «خدای متجلی» مطرح کرده اند، با وجود این که خودشان اعتراف میکنند که حقیقت این مطلب را نمی فهمند
📣 آنان میگویند: «عقیده تثلیث اقدس که به طور کلی اساس ایمان مسیحیان به شمار میآید در عین حال یکی از مشکل ترین و پیچیده ترین عقاید مسیحیان نیز میباشد... حتی بعضی از مسیحیان که سالها خویشتن را مسیحی خوانده و در کلیسای مسیح عضویت رسمی داشته اند، این عقیده برای آنان مجهول و مبهم بوده است»
📚خدای متجلی، ص ۳
📚
⁉️ راستی چگونه میتوان دیانت مقدس الهی را بر اصول غامض و اساس پیچیده ای استوار دانست که بنیادهای مزبور بر کسانی که سالها در کلیسا تعلیم دیده اند نیز مجهول و مبهم مانده باشد؟ آیا مسیح دو هزار سال قبل، این اصول مبهم و نامفهوم را برای عموم مردم در کوچه و بازارهای «اورشلیم» مطرح ساخت و انتظار داشت که تمام مردم آن را بپذیرند؟! یا این فلسفه بافیها زاییده افکار و اندیشههای دیگران پس از مسیح بوده است؟
🆔 @samsaamakbar