❇️۴. گزارش سید محمد حائری (متوفای قرن دهم)
🔻گزارش دیگری که از این محل وجود دارد، حکایت دلخراشی است که یکی از عالمان شیعه در قرن نهم یا اوائل قرن دهم هجری نقل می کند.
ناقل این حکایت مرحوم سید محمد بن أبي طالب بن أحمد بن محمد المشهور بن طاهر بن یحیی بن ناصر بن أبي العز الحسینی الموسوی الحائری است. از تاریخ و احوالات آن مرحوم اطلاعات چندانی در دست نیست، فقط از آنچه در اثر خود به نام تسلية المجالس بیان داشته، معلوم می شود که - وطن آباء و اجدادی وی دمشق بوده و خودش نیز در قرن دهم در دمشق متولد و بزرگ شده است و سپس به عراق رفته و در کربلای معلی مسکن گزیده است. وی طبق نقل خودش، در سال ۹۲۱ هجری در کربلا بوده است، ولی دقیقا معلوم نیست در چه تاریخی از دمشق خارج شده است.
وی در کتاب از علما و امرای دمشق و بغض ایشان نسبت به حضرت امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام بسیار شکایت کرده و بر اینکه توانسته از دمشق خارج شده و به کربلا بیاید، بسیار شکرگزار است. گزارش های وی از فضای دمشق و نصب و عداوت با اهل بیت در قرن دهم عجیب و در عین حال بسیار ارزشمند است.
از جمله حکایت می کند که در دمشق در جانب شرقی مسجد جامع خرابه ای بود که در آن زباله می ریختند و سابقا مسجد بوده است و بر سنگ نوشته سردر آن أسماء اهل بیت علیهم السلام مكتوب بود و بعد از آن نوشته بود که این مکان مدفن «ملکه بنت الحسين بن أمیرالمؤمنین» عليهم السلام است. یکی از محبان اهل بیت علیهم السلام به احترام این نوشته آن مسجد را احیاء نمود ولی شيخ الإسلام دمشق چون متوجه این امر شد با گروهی بدانجا آمد و دستور داد مسجد را خراب کرده و به حالت اول بازگردانند و دوباره به خرابه و محل زباله تبدیل کنند و نوشته سردر را نیز توسط یک نفر نصرانی محو نمایند. عبارت آن مرحوم چنین است:
🔸و لقد شاهدت في القرية الظالم أهلها، النائي عن الحق محلها، المغضوب عليها، المنصوب علم الكفر لديها، أعني بلدة دمشق الشام محل الفجرة الطغاة، شرقی مسجدها الأعظم، و بیت أصنامها الأقدم، الذي لا طهر و لا قدس، بل على شفا جرف هار أسس، معدن العقوق، و مركز الفسوق، و بیت النار، و مجمع الفجار، و منبع الأشرار، و شر من مسجد ضرار، خربق كانت فيما تقدم مسجدا مكتوب على صخرة عتبة بابها أسماء النبي و آله و الأئمة الإثني عشر عليهم السلام، و بعدهم: هذا قبر السيدة ملكة بنت الحسين عليه السلام بن أمیرالمؤمنین.
در این سرزمینی که اهل آن ظالمند، منطقه ای که از حقیقت دور بوده و مورد غضب پروردگار است و پرچم کفر در آن به اهتزاز در آمده؛ یعنی شهر دمشق از مملکت شام که محل افراد فاسق و لاابالی و طاغی است؛ در قسمت شرق مسجد اعظم و بتکده اقدم که طهارت و برکت نیافته بلکه بر لبه پرتگاهی لغزنده و ریزان بنا شده است و معدن گناه و معصیت و مرکز فسق و فجور و جایگاه آتش و محل تجمع گناهکاران لاابالی و منبع افراد شرور و مسجدی بدتر از مسجد ضرار است؛ من خود خرابه ای را مشاهده کردم که در گذشته مسجد بوده و بر سنگ نوشته سردر آن اسماء پیامبر و آل او، ائمه إثناعشر، عليهم السلام نگاشته شده بود و بعد از آن چنین آمده بود این قبر ملکه دختر حسین فرزند امیرالمؤمنین علیهم السلام است.
"و لفرط بعضهم لأهل بیت نبيهم تركوا القيام بعمارة ذلک المقام إلى أن استهدم، ثم جعلوه مطرحة لقماماتهم، و مرمى النجاساتهم و قاذوراتهم، فهزت أريحية الإيمان رجلا ممن تمسک بولائهم أن يميط الأذى و القاذورات عن تلك الخربة، لأنها و إن لم تكن مدفنا لأحد من ذريتهم فقد شرفت بنسبتها إليهم، فجدد بناءه و اتخذه مسجد مهيئا للصلاة."
و از شدت بغضی که اهل دمشق نسبت به اهل بیت پیامبرشان دارند از اقدام به عمارت و بازسازی این جایگاه خودداری کرده به طوری که رو به ویرانی نهاد و از آن به عنوان محلی برای ریختن خاکروبه ها، نجاسات و قاذوراتشان استفاده می کردند. تا اینکه شور و نشاط ایمان و تقوا یکی از محبین خاندان پیامبر را برانگیخت تا آن خرابه را از کثافات و قاذورات پاک نمود و آنجا را به مسجدی مهیای نماز تبدیل ساخت؛ چه اینکه آن خرابه گرچه مدفن یکی از فرزندان اهل بیت نباشد؛ ولی به هر حال به واسطه نسبتی که بدانها دارد شرافت پیدا کرده و سزاوار احترام است.
" فلما أتمه و أماط الأرجاس عنه و ألقي القمامة علم بذلک شیخ إسلامهم و بلغام زمانهم و أحد أعلامهم و أكبر أصنامهم، عدو الله و رسوله، الكافر بفعله و قوله، المانع مساجد الله أن يذكر فيها اسمه، التام في النفاق حده و رسمه."
پس از اینکه کار پاکسازی و تعمیر به اتمام رسید شيخ الإسلام دمشق، یکی از اعلام دمشق و بزرگترین بت آنها، دشمن خدا و رسول، کافر در گفتار و در کردار، مانع از یاد خدا در مساجد و منافقی تمام عیار، از این امر اطلاع یافت.
🆔@samsaamakbar