🔴نیروهای مسلّح امام هادی علیه السلام
🔶متوکل عباسی برای تهدید و ارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کرد و دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه (و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنند و در جای خاصی بریزند.
🔸تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود، خاکهای کیسه های شان را روی هم ریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجاد کردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آن خاکها قرار گرفتند و سربازان و لشکریان او در حالی که به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند.
خلیفه ستمگر عباسی از این طریق می خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قیام علیه خود باز دارد. حضرت برای خُنثی نمودن این نقشه، به متوکل رو کرد و فرمود: «آیا می خواهی سربازان و لشکریان مرا ببینی؟»
🔸متوکل که احتمال نمی داد حضرتش سرباز و سلاح داشته باشد، یکوقت متوجه شد که میان زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شده، و همگی در برابر آن حضرت آماده اطاعت می باشند. آن ستمگر از دیدن آن همه نیروی رزمی، به وحشت افتاد و از ترس غش کرد. چون به هوش آمد، حضرت فرمود: «نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛ در دنیا با شما مناقشه نمی کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی، درست نیست......
🔴امام هادی و تصویرشیر درنده
🔹متوکل روزی فردی را به سراغ شعبده باز و جادوگر بی نظیری فرستاد که اهل هندوستان و از دشمنان اهل بیت علیهم السلام به شمار می آمد. متوکل به او هزار دینار طلا داد که حضرت هادی علیه السلام را تحقیر و شرمنده کند. او نیز قبول کرد و در مجلس مهمانی خلیفه در کنار حضرت هادی علیه السلام نشست. و در قرص نانی عمل سحر انجام داد؛ به گونه ای که وقتی حضرت هادی علیه السلام دست مبارک خود را به طرف آن نان دراز کرد؛ نان به هوا پرید. و حاضران خندیدند و حضرت را به خیال خامشان تحقیر کردند.
🔹در کنار شعبده باز هندی بالشی قرار داشت که روی آن تصویر شیر بود. امامِ کائنات و صاحب ولایت تکوینی، دست مبارکش را بر آن تصویر نهاد و فرمود: این فاسق را بگیر! [با عنایت الهی و کرامت امام هادی علیه السلام ] آن تصویر به شیر درنده تبدیل شد و در جا ساحر هندی را پاره کرد و بلعید! [و جریان مجلس هارون و امام موسی بن جعفر علیهماالسلام و امام رضا علیه السلام و مأمون تکرار شد] و شرکت کنندگان در مجلس مبهوت و متحیر ماندند. متوکل از آن امام بزرگوار درخواست کرد که دستور دهد آن شیر، ساحر هندی را برگرداند.
🔹حضرت فرمود: «او را دیگر نخواهی دید. آیا تو دشمنان خدا را بر دوستان او مسلط می کنی!» این جمله را فرمود و مجلس متوکل راترک گفت....
📚بحار الانوار، ج 50، ص 144.
📚کشف الغمّة، ج 2، ص 392
#امام_هادی
🆔 @samsaamakbar