#حقیقت_امامت
💠درباره حقيقت امامت در كاربردهاى قرآنى آن، دقتى از سوى علامه طباطبایی انجام گرفته است كه بايد به آن توجه كرد دقت ايشان درباره واژه امامت، در بردارنده دو مطلب است:
1⃣ در قرآن كريم، هرجا كه نامى از امامت برده شده، به دنبال آن، مسئله هدايت نيز مطرح شده است به طوری كه گويى خداوند مى خواهد واژه امامت را با واژه هدايت تفسير و تعريف كند. همانند دو آيه زير:
📌وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ * وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا...
و اسحاق و [علاوه بر او] يعقوب را به وى بخشيديم و همه آنان را افرادى صالح قرار داديم. و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت ميكردند
(انبیا ، ۷۳ و ۷۴)
📌وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ
و از آنان پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم] را هدايت ميكردند؛ چون شكيبايى نمودند و به آيات ما يقين داشتند
(سجده،۲۴)
2⃣ در همه جا اين هدايت به «امر» مقيد شده است در واقع، با اين قيد ميخواهد بفهماند كه امامت به معناى مطلق هدايت نيست، بلكه به معناى هدايتى است كه با «امر خدا» صورت مى گيرد
دريافت اين دو مطلب دقيق از آيات قرآن موجب مى شود كه بين
هدايت امام و هدايت ديگران تفاوت وجود داشته باشد. به نظر علامه امام، هدايت كننده اى است كه با امرى ملكوتى كه در اختيار دارد، هدايت مى كند پس امامت از نظر باطن، يک نحوه ولايتى است كه امام در اعمال مردم دارد، و هدايتش همانند هدايت انبيا، رسولان و مؤمنان، فقط راهنمايى از طريق نصيحت، موعظه حسنه و آدرس دادن نيست بلكه هدايت امام، دست گيرى از خلق و به راه حق رساندن است
📚تفسير الميزان، ج١، صص۴١٠ و ۴١١
📝خلاصه كلام آنكه به نظر شيعه، امامت فقط مقامى نيست كه به حكومت ظاهرى نظر داشته باشد بلكه افزون بر اين، جايگاهى معنوى و روحانى است امام در انديشه شيعى، هدايت همه جانبه را در امر دين و دنيا بر عهده دارد و شريعت پيامبر (ص) را از تحريف و تغيير حفظ مى كند اين جايگاه و مقام، همان جايگاه و مقامى است كه خداوند پس از پيمودن مقام نبوت، به حضرت ابراهيم (ع) بخشيد
🔰 پيامبر (ص) در مواضع مختلف، با قرار دادن عترت خويش در كنار قرآن ضمن اينكه حجيت و اعتبار گفتار رفتار و تقرير آنها را گوشزد كرد راه نجات را در پيروى و اطاعت از آنها دانست اين حقيقت را ميتوان از حديث مورد قبول شيعه و اهل سنت كه به «حديث ثقلين» معروف شده است، به روشنى و خالى از تعصبات فرقه اى فهميد
1⃣ پيامبر (ص) فرمود:
«هر كس بميرد وپيشواى زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است»
اين حديث با اندكى اختلاف در الفاظ، هم در منابع شيعى و هم در منابع اهل سنت آمده است
📚بحارالانوار ج٢٣، ص٧۶ - براى آگاهى از نقل اين حديث در مصادر اهل سنت ر ، ک الغدير، ج١٠ ص۴٩٣📚🔆توجه به چند نكته درباره اين حديث لازم است:
الف) مردم در هر عصرى داراى امام اند
ب) شناخت امام عصر به قدرى لازم و داراى اهميت است كه اگر كسى بدون چنين شناختى از دنيا برود، مانند آن است كه در زمان جاهليت از دنيا رفته باشد و چنان كه مى دانيم مردم زمان جاهلى، مشرک و بت پرست بودند و توحيد و نبوت را قبول نداشتند و با چنين وضعيتى ميمردند
ج) اطاعت از امام عصر، لازم و واجب است اگرچه در متن حديث به اين مطلب اشاره اى نشده است، اما با اندكى دقت مى توان آن را فهميد زيرا شناخت امام عصر وقتى ارزش دارد كه اين شناخت، مقدمه عمل و اطاعت از راهنمايى هاى او باشد
2⃣ محدث بزرگ شيعى محمد بن يعقوب كلينى روايتى مفصل از امام رضا (ع) نقل مى كند كه به قسمت هايى از آن اشاره مى كنيم. آن حضرت به عبدالعزيز بن مسلم فرمود:
آيا مردم از منزلت و جايگاه امامت در ميان امت آگاهى دارند تا روا باشد كه انتخاب آن به اختيار ايشان واگذار شود؟ امامت، قدرش والاتر، شأنش بزرگ تر، مكانش رفيع تر وعمقش ژرف تر از آن است كه مردم با عقل خود به آن برسند يا با آراى خود آن را دريابند ويا به انتخاب خويش امامى را منصوب كنند... امامت، مقام انبيا و ارث اوصياست امامت، جانشينى خدا و جانشينى رسول خدا (ص) و مقام اميرمؤمنان (ع) و ميراث حسن و حسين (ع) است امامت، زمام دين و مايه نظام مسلمانان و صلاح دنيا و عزت مؤمنان است امامت، ريشه بارور اسلام و شاخه بلند آن است. كامل شدن نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، بسيار شدن غنيمت و صدقات، اجراى حدود و احكام و نگهدارى مرزها و اطراف به وسيله امام است هموست كه حلال خدا را حلال و حرام او را حرام مى شمارد و حدود خدا را به پا مى دارد و از دين خدا دفاع مى كند و با حكمت و اندرز و حجت رسا مردم را به راه پروردگارش دعوت مينمايد امام مانند خورشيد طالع است كه نورش عالم را فرا ميگيرد و خودش در افق است به نحوى كه دستها و ديدگان به آن نمیرسد