عشق یڪ حادثه ؛ یڪ زلزله؛ یڪ توفان است
گرچه رودیست روان، عاقبتش طغیان است
مثلِ راهی است پر از دغدغه و ترس ولی
عشق سرسبز تر از گردنه ی حیران است
مولوی وار به رقص آمده ذراتِ تنم
عشق در ڪالبدم درصددِ عصیان است
مثلِ لب های ترڪ خورده ی دشتی هستم
ڪه در آغوشِ عطش ، منتظرِ باران است
تو ببار ای همه آوار بلا بر سرِ دل
همچو بم خشت به خشت تنِ من ویران است
مثل فواره ی بیدی ڪه ز پا افتاده است
مست و لیلا شدنم مرحله ی پایان است
تو عزیزی و یوسف تر از هر چه ڪه هست
عشق می ارزد اگر عاقبتش زندان است ...
#زهرا_مهربان💕💙⊱✾
☕️☕️✾⊰
❤️