چشم هایم را پر از خورشید و گندم می کنم
با کبوترها دلم را نذر مردم می کنم
مثل آهو در کمند موی تو افتاده ام
اینکه در دام تواَم شادم تبسم می کنم
خط به خط می نوشم از تلواسه ی انگورها
مستی ام را لب به لب تا خط هشتم می کنم
باز هم سر میروم از کاسه ی آیینه ها
تا خلیج آبی چشمت تلاطم می کنم
وامدار صد سلامم لب به لب دلتنگیم
گاه هم یاد از هوای ابری قم می کنم
ازدحام چشمهای خیس و امواج دعا
من خودم را لابلای اشکها گم می کنم
از زبان الکن من با کبوترها مگو
آهوانه التماسم را تکلم می کنم
#اکــرم_نورانی
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚