داستان زندگی شهدا

#گردان
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
به بهانه روز پنجم ماه مبارک رمضان:

امروز روز پنجم است....

«امروز روز پنجم است که در #محاصره هستيم. آب را جـــيره بندی کرده ايم. نان را جيره بنــــــدی کرده ايم. عطــش همه را هلاک کرده است، هـــمه را جز شهدا، که حالا کنارهم در انتــــــهاي کانال خوابيده اند. ديگر شــــهدا تشنه نيستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)»

آخرین دست نوشته یکی از شهدای تفحص شده در کانال کمیل؛ گردان حنظله

#فکه
#کانال_کمیل
#گردان_حنظله

#رمضان_الکریم

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃

@zendegishahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 | فیلم/نوحه رزمندگان لشگر عاشورا به زبان آذری با میانداری و مداحی غواص شهید حاج رضا داروئیان

🌷 حسینه یرلر آغلار گویلر اغلار
🌷 بتول و مرتضی پیغمبر آغلار


عزاداری پرشور رزمندگان سلحشور و غواصان خط شکن #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان
و #گردان_حبیب_ابن_مظاهر استان آذربایجان شرقی/قبل از آغاز عملیات عاشورایی #کربلای_چهار

🌴 آذر ۱۳۶۵ - ساحل رود کارون - موقعیت| سردار شهید ناصر اجاقلو، مقر آموزش غواصی لشگر ۳۱ عاشورا

🌷اغلب رزمنده هایی که در این فیلم دیده می شوند در عملیات های کربلای چهار و پنج به شهادت رسیده اند...

#محرم_الحرام

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴

@zendegishahid
نمے‌شناسمِ‌تـان
امّـا
در این قاب تصــویر
#نگاه_تـان خیلـے آشناست
اینقدر ڪہ دلتنـگ‌تان مے‌شوم
ڪاش شرمنـده نگاه آشنایتـان نباشم

#گردان_مالک_اشتر
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا

#محرم_الحرام_۱۴۰۱ ه ش

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴

@zendegishahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 | فیلم/نوحه رزمندگان لشگر عاشورا به زبان آذری با میانداری و مداحی غواص شهید حاج رضا داروئیان

🌷 حسینه یرلر آغلار گویلر اغلار
🌷 بتول و مرتضی پیغمبر آغلار


عزاداری پرشور رزمندگان سلحشور و غواصان خط شکن #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان
و #گردان_حبیب_ابن_مظاهر استان آذربایجان شرقی/قبل از آغاز عملیات عاشورایی #کربلای_چهار

🌴 آذر ۱۳۶۵ - ساحل رود کارون - موقعیت| سردار شهید ناصر اجاقلو، مقر آموزش غواصی لشگر ۳۱ عاشورا

🌷اغلب رزمنده هایی که در این فیلم دیده می شوند در عملیات های کربلای چهار و پنج به شهادت رسیده اند...

#محرم_الحرام_۱۴۰۱ ه ش

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴

@zendegishahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #فیلم | نوحه رزمندگان لشگر عاشورا به زبان آذری 👇

🚩 حسینه یرلر آغلار گویلر اغلار
🚩 بتول و مرتضی پیغمبر آغلار


🏴 محرم، ورود به ماه عزا 🌖
🚩 عزاداری پرشور رزمندگان سلحشور و غواصان خط شکن #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان
و #گردان_حبیب_ابن_مظاهر استان آذربایجان شرقی
قبل از آغاز عملیات عاشورایی #کربلای_چهار

🌴 آذر ۱۳۶۵ - ساحل رود کارون - موقعیت سردار شهید ناصر اجاقلو، مقر آموزش غواصی لشگر ۳۱ عاشورا

🌷اغلب رزمنده هایی که در این فیلم دیده می شوند در عملیات های کربلای چهار و پنج به شهادت رسیده اند

#محرم_الحرام_۱۴۰۱_ه ش

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴

@zendegishahid
به بهانه روز پنجم ماه مبارک رمضان:

امروز روز پنجم است....

«امروز روز پنجم است که در #محاصره هستيم. آب را جـــيره بندی کرده ايم. نان را جيره بنــــــدی کرده ايم. عطــش همه را هلاک کرده است، هـــمه را جز شهدا، که حالا کنارهم در انتــــــهاي کانال خوابيده اند. ديگر شــــهدا تشنه نيستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)»

آخرین دست نوشته یکی از شهدای تفحص شده در کانال کمیل؛ گردان حنظله

#فکه
#کانال_کمیل
#گردان_حنظله

#رمضان_الکریم

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃

@zendegishahid
شھدا . . .
سینہ زنِ اڪبرِ لیلا بودند
ما بہ فرهنگ اصیلِ شهدا محتاجیم

#عزاداری_رزمندگان
#گردان_حضرت_علی‌اصغر
#لشڪر10حضرت‌سیدالشهداء(ع)
#شوش_دانیال۱۳۶۴


#محرم_۱۴۰۰
#لبیک_یا_حسین🖤
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🏴

@zendegishahid
شھدا . . .
سینہ زنِ اڪبرِ لیلا بودند
ما بہ فرهنگ اصیلِ شهدا محتاجیم

#عزاداری_رزمندگان
#گردان_حضرت_علی‌اصغر
#لشڪر10حضرت‌سیدالشهداء(ع)
#شوش_دانیال۱۳۶۴


#محرم_۱۴۰۰
#لبیک_یا_حسین🖤
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🏴

@zendegishahid
#هذا_محب_الحسین_‌علیه‌السلام
.
گریه کن امام حسین عليه السلام بود.
از اونایی که گریه کردنش با بقیه فرق می‌کرد.
وقتی از مجلس روضه‌ی امام حسین می‌آمد بیرون
چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه می کرد.
کارهاش طوری تنظیم می‌شد که به روضه‌ی
امام حسین عليه السلام برسه،
هرجا روضه بود می‌دیدیش ...
روزی چندبار زیارت عاشورا می‌خوند،
همیشه هم می گفت:
«من توی بغل تو شهید می‌شم.»
حرف اون شد. تو بغل من شهید شد
اونم با گلوی بریده روی سنگ قبرش
با خط درشت نوشتند:
« هذا محب الحسین عليه السلام ».
.
راوی: حاج حسین ڪاجی
.
#روحانی_شهید_مرتضی_‌زندیه
#گردان_‌تخریب_لشکر۱۷
#شهادت_‌ڪربلای۵
#لبیڪ_یاحسین

#محرم_۱۴۰۰
#لبیک_یا_حسین🖤
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🏴

@zendegishahid
#هذا_محب_الحسین_‌علیه‌السلام
.
گریه کن امام حسین عليه السلام بود.
از اونایی که گریه کردنش با بقیه فرق می‌کرد.
وقتی از مجلس روضه‌ی امام حسین می‌آمد بیرون
چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه می کرد.
کارهاش طوری تنظیم می‌شد که به روضه‌ی
امام حسین عليه السلام برسه،
هرجا روضه بود می‌دیدیش ...
روزی چندبار زیارت عاشورا می‌خوند،
همیشه هم می گفت:
«من توی بغل تو شهید می‌شم.»
حرف اون شد. تو بغل من شهید شد
اونم با گلوی بریده روی سنگ قبرش
با خط درشت نوشتند:
« هذا محب الحسین عليه السلام ».
.
راوی: حاج حسین ڪاجی
.
#روحانی_شهید_مرتضی_‌زندیه
#گردان_‌تخریب_لشکر۱۷
#شهادت_‌ڪربلای۵
#لبیڪ_یاحسین

#محرم_۱۴۰۰
#لبیک_یا_حسین🖤
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🏴

@zendegishahid
تولدت مبارک
فاتحِ ارتفاعاتِ عشق
شهید محسن وزوایی فاتحِ ارتفاعاتِ بازی دراز
دانشجوی ممتاز شیمی دانشگاه صنعتی شریف


محمد ابراهیم شفیعی همرزم شهید محسن وزوایی اظهار می‌کند:
محسن سرباز بی ادعای امام زمان(عج) و اولین کسی بود که حضور ایشان را در جبهه ها بیان کرد و امام زمان(عج) نیز فریادرس وی در جبهه ها بود
اقدامات وزوایی برگرفته از امداد غیبی بود چرا که در روز روشن امکان صعود به ارتفاعات بازی دراز نبود اما محسن شبانه آن را از دشمن پس گرفت وی با اشاره به اولین مجروحیت وزوایی که دو تیر به گلوی وی خورده بود گفت با این وجود حاضر نبود که جبهه را ترک کند و هنگامیکه دومین مجروحیت وی رخ داد در حالیکه فک و دست راستش آسیب زیادی دیده بود با نوشتن توسط دست چپ عملیات را اداره می‌کرد

در عملیات فتح بلندی های بازی دراز بشدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت با وجود درد بسیار ناله نمی‌کرد و به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت دکتر من هر چه بیشتر درد می‌کشم بیشتر لذت میبرم و احساس می‌کنم از این طریق به خدای خود نزدیک می‌شوم
شفیعی ادامه داد یک روز که وزوایی به تهران آمده بود به وی گفتم که الان وقت خوبی است که یک مسوولیت دولتی بگیری اما وی گفت تا زمانیکه جنگ هست من عهد کرده ام که جبهه را رها نکنم...

۵ مرداد ماه
سالگرد تولد شهید محسن وزوایی

#شهید_محسن_وزوایی
#امام_زمان
#امام_زمان_عج
#عملیات_فتح_المبین
#ارتفاعات_بازی_دراز
#فاتح_ارتفاعات_بازی_دراز
#گردان_حبیب
#ققنوس_فاتح
#گلزار_شهدای_تهران
#قطعه_۲۶

‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم عجل لولیک الفرج🌸

@zendegishahid
#خاطره
... وقتي رسيديم ، فقط بغض بود و خستگ ی مفرط
شب سختی گذشت...
بچه های زیادی شهید شده بودند...
و ما وامانده از همرزمان
خسته و ودل شكسته رسيده بوديم شهيد شاكري...
بچه ها هر کدام برای خود ، رفيق فابريك هايی داشتند
كه اوقات شان با هم می گذشت
رفقاي دوقلو و جدا نشدنی...
آن شب اما ، خيلي از دو قلو ها تنها شدند...
وارد حسينيه ی گردان نوح که شديم
هر كس گوشه ای كز كرده بود
كسی چیزی نمی گفت...
فقط بغض بود ....
سکوت....
بغض..

به هركدام ار بچه ها که نگاه می کردی ياد يكی مي افتاد كه ...
انگار نیست...
خزيدم توی تاريكی کنج حسینیه...
زانوهامو تو بغل گرفته و فکر مي كردم ...
بچ‌ه ها را می دیدم و جاهای خالی
و انها که نبودند
قطره اشكي بر گونه ام می خزید
همه بغض داشتند اما انگار مانده بودند چه کنند
حسين بلند شد...
رفت وسط و با صدايي لرزان ، شروع كرد به خواندن :
حسین مداح نبود
وآن لحظه ، فقط می خواست از شهیدان بخواند
و خواند...
مي گذرد كاروان
روي گل ارغوان ...
غافله سالار آن
سرو رشيد زمان ......

كم كم گريه ها شروع شده و ناله ها......
حسين اشك مي ريخت و می خواند
خورشيدی ....تابيدی .....اي شهيد .....
بر دلها ......
ديگر صدای حسين شنيده نمي شد.
فقط نعره های جانكاهی بود كه رفقا سر داده بودند
.از فراق
از دوستاني كه رفته بودند ...
از اينكه به شدت احساس بی توفيقی مي كردند
آخر همه ی ما غسل شهادت کرده بودیم
اما رفیق از دست داده بودیم
آن شب ، خیلی ها در بیابان اطراف شهید شاکری به سجده رفتند
و تا نیمه شب گریستند
آن شب ، شب فراق غواص های گردان نوح بود...

#غواصان_شهید
#حسینیه_شهید_شاکری
#دوست_شهید_من
#بازمانده_ها
#گردان_غواصی_نوح
#لشکر_بیست_و_یک_امام_رضا

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸

@zendegishahid
فرازی از صحبتهای شهید همت
در جمع نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)
آذر ۶۲ اردوگاه قلاجه

داستان از بسیجی که در گردان مالک روی سیم خاردار می خوابد و می گوید پایتان را روی من بگذارید و رد شوید بچه های بسیجی پا بر روی پشتش می گذارند و می گذرند او روی سیم خاردار می خوابد یک مین زیر شکمش منفجر میشود و شهیدش میکند
کسی این قدر عاشق؟مگر عشق بدون شناخت می شود؟عشق بدون شناخت معنا ندارد این شناخت می خواهد که یکی روی مین بخوابد سینه اش را بگذارد روی سیم خاردار تا دیگران از روی بدن او رد شوند شوخی نیست

تا درک نباشد نیت ها پاک نمی شود

برگرفته از کتاب "ماه همراه بچه هاست"

#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#شهید_همت
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#حاج_همت
#اردوگاه_قلاجه
#گردان_مالک
#ماه_همراه_بچه_هاست
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸

@zendegishahid
شب باشد
غواص باشى
‏زمستان باشد
اَروند رود باشد
دستهايت بسته باشد
و سی سال بعد برگردی
تا بدانى ڪربلاى ۴ يعنى‌ چه
غواص خمينى که باشی دل به دریا میزنی

#عملیات_ڪربلای۴
#گردان_غواصی_یونس
#غواص_لشکر_۱۴_امام_حسین

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
#صفای_باطن
هوا خنک بود. خب پاییز بود. پاییز سال ۶۵.
همه نیروهای لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) در «اردوگاه کرخه» مستقر بودند. محل استقرار از بچه های گردان تخریب با اردوگاه لشکر مقداری فاصله داشت. آن روز می‌خواستم به آن‌جا بروم تا به چند تا از بچه محله‌مان سر بزنم. کنار جاده خاکی ایستاده بودم که دیدم یک اتوبوس از طرف تدارکات و خدمات که حمام و... هم آنجا بود، می آید.

نزدیک که شد، دست بلند کردم که ایستاد. بلافاصله در باز شد و مرد جوانی که ظاهراً صورتش را با ماشین تراشیده بود، نمایان شد. تا گفتم برادر کجا میرید؟

همون صورت تراشیده گفت:
می ریم صفا... کوچه وفا... پلاک هزارش...
اَهلشی بیا بالا
.
جا خوردم. آخه این لات‌بازی‌ها توی جبهه رسم نبود. مجبوری سوار شدم. غیر از اون و راننده، کس دیگری توی ماشین نبود. به چشم‌هایِ صورت تراشیده که زل زدم، احساس کردم خیلی آشناست. هرچه فکر کردم نتوانستم او را به یاد بیاورم. اتوبوس تویِ دست اندازهای جاده شنی، بالا و پایین می‌شد و او همچنان می‌خندید و با همان لفظ حرف می‌زد. انگار که می‌خواست شخصیتش را زیر آن چهره پنهان کند.

وقتی دید بدجوری نگاهش می‌کنم،
با خنده‌ای گفت: مشتی... مارو نشناختی؟
جواب من همچنان منفی بود،
که گفت: بابا این منم حاج محسن!!!!

حاج محسن؟! کدام حاج محسن؟! من که حاج محسنی با این قیافه نمی‌شناسم. فهمید که هنوز نشناختمش، ادامه داد:

- مـنم حاج محســــن دیـن شعـــاری.

جل الخالق! به حق چیزهایِ ندیده! «حاج محسن دین شعاری» معاون گردان تخریب؟!! آن هم با این قیافه؟! پس آن همه ریشِ انبوهِ حنایی رنگ چی شد؟ ؛؛؛؛

(شادی ارواح طیبه شهدا صلوات)

#گردان_تخریب
#سپاه_محمد_رسول_الله
#مین
#والمری
#حاج_محسن_دین_شعاری #قطعه_۲۹

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
#یاران_آخرالزمانی_حسین

ماجرای تکان‌دهنده از شهیدی که زنده زنده سرش رو بریدند ولی زبون باز نکرد تا عملیات لو نره

عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود....
زمان جنگ گفت: مامان میخوام برم جبهه!
مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم‌"!...

تو جبهه خیلی ها می شناختنش....
گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته
اما گفت: میخوام برم #گردان_تخریب...
فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...
بالاخره با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.

یه روز #شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو که کیلومترها پشت سر عراقی ها بود منفجر کنن پنج نفر داوطلب شدند که اولیشون عباسعلی بود....
قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچ‌وجه با عراقیها درگیر نمی‌شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...

تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته... اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد... زمزمه لغو عملیات پیچید.....
گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها
لو بده.....

پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...
#عملیات_فتح‌المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت....
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...

اسرای عراقی می‌گفتند: روی پل هر چی عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند....
گفتند: به مادرش نگید سر نداره....
وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمی‌ذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه...
مادر گفت: به خدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین....

یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس می‌خوام عباسمو ببینم...
مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...

#ما_ملت_امام_حسینیم
#ان_الحسین_مصباح_الهدی

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
شھدا . . .
سینہ زنِ اڪبرِ لیلا بودند
ما بہ فرهنگ اصیلِ شهدا محتاجیم

#عزاداری_رزمندگان
#گردان_حضرت_علی‌اصغر
#لشڪر10حضرت‌سیدالشهداء(ع)
#شوش_دانیال۱۳۶۴


#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
شب عملیات نصر۴ خیلی به شهید زینال حسینی فرمانده تخریب اصرار کرد که با تیم ما جلو بیاد و توی زدن معبر به ما کمک کنه. اما شهید سید محمد مخالفت کرد و با تیم برادر هادی راهی شد...

دوتا تیم معبر ما قرار بود با دو تا گروهان گردان حضرت علی اکبر(ع) روی تپه دوقلو به دشمن بزنه و معبر اول رو ما بزنیم و نیرو رو عبور بدهیم و گروهان دوم هم سراغ تپه بعدی بروند و دشمن رو قلع وقمع کنند.

وقتی می‌رفتیم تا به گردان علی‌اکبر (ع) ملحق شویم من و حمید پشت وانت بودیم من شروع کردم به شعر حماسی خوندن وبقیه بچه ها جواب میدادن و حمید هم عشق می‌کرد یه دفعه دست انداخت گردنم وگفت برادر جعفر : داریم می‌ریم شهـید بشیم بیـا و از این ساعتِ مچی‌ات بگذر و به من یادگـار بده، خـودت از دستت باز کن و به من هدیه کن و نگذار بیام توی میدون مین و از دست شهید ساعت باز کنم :)

من هم زدم پشت کله‌ اش گفتم حمید تا من حلوای تو رو نخورم شهید نمیشم... لحظات به تندی گذشت و دو تا تیم بچه های تخریب مامور به گردان علی اکبر مهیا برای زدن معبر شدند که کار به هم ریخت و موقع حرکت ستون‌هایِ دو تا گروهان قاطی شدند و ما بچه‌های تخریب هم جابجا شدیم و موقع معبر زدن با حمید و شهید حاج رسول فیروزبخت روبرو شدیم...

قرار شد هر دو تیم با کمک هم دوتا معبر رو باز کنیم و حمید اینجا سر از پا نمیشناخت، معبر اول که باز شد و نیرو رو عبور دادیم دیگه حمید رو ندیدیم و هرچی گشتیم و سراغ گرفتیم از حمید خبری نبود .

صبح عملیات بچه های تخریب رو جمع کردیم تقریبا کار بچه‌ های تخریب توی خط تموم شده بود . از بچه هایی که با حمید رفته بودن سراغ حمید رو گرفتیم و اون هـا خبر شهادت حمید رو دادند....

و حمیدرضا دادو در ۱۴ تیرماه ۱۳۶۶
از ارتفاعات ماووت پرکشید ...

راوی: حاج جعفر طهماسبی

#شهید_‌حمیدرضا_دادو
#گردان_تخریب_لشکر۱۰سیدالشهداء
#روحش_شاد_با_ذکر_صلوات

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
به یاد شهدای عملیات آزادسازی خرمشهر
فرماندهان شهید
لشگر(تیپ) پرافتخار ۲۷محمدرسول الله ﷺ

در عملیات تاریخی بیت المقدس
(اردیبهشت و خرداد ۶۱)

#شهید_محسن_وزوایی = فرمانده محور محرم

#شهید_حسین_تقوی_منش = معاون محور محرم

#شهید_محمود_شهبازی = فرمانده محور سلمان

#شهید_عباس_شعف = فرمانده #گردان_میثم

#شهید_احمد_بابایی = فرمانده #گردان_مالک_اشتر

#شهید_احسان_قاسمیه = فرمانده گردان حضرت امیرالمؤمنین (ع)

#شهید_ابوالفضل_فراهانی_پور = معاون گردان حضرت امیرالمؤمنین(ع)

#شهید_احمد_ملاسلیمانی = فرمانده #گردان_فتح

#شهید_حسین_قجه ای = فرمانده #گردان_سلمان

#شهید_محمدرضا_موحددانش = معاون گردان سلمان

#شهید_علی_اصغر_بشکیده = فرمانده #گردان_عمار

#شهید_حسین_اسلامیت = معاون #گردان_حبیب_ابن_مظاهر

#شهید_ناصر_صالحی = معاون #گردان_بلال_حبشی

هدیه به ارواح مطهر و ملکوتی
تمام شهدای عملیات جاودانه بیت المقدس
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین

#عملیات_الی_بیت_المقدس
#شهدای_عملیات_الی_بیت_المقدس

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
به بهانه روز پنجم ماه مبارک رمضان:

امروز روز پنجم است....

«امروز روز پنجم است که در #محاصره هستيم. آب را جـــيره بندی کرده ايم. نان را جيره بنــــــدی کرده ايم. عطــش همه را هلاک کرده است، هـــمه را جز شهدا، که حالا کنارهم در انتــــــهاي کانال خوابيده اند. ديگر شــــهدا تشنه نيستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)»

آخرین دست نوشته یکی از شهدای تفحص شده در کانال کمیل؛ گردان حنظله

#فکه
#کانال_کمیل
#گردان_حنظله

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
Ещё