داستان زندگی شهدا

@zendegishahid
💠کته 💠


مادرم نمی گذاشت ما #غذا درست کنیم.
پدرم نسبت به غذا #حساس بود؛
اگر خراب می شد، ناراحت می شد.

تا قبل از #عروسی برنج درست نکرده بودم.
شب اولیکه تنها شدیم، آمد خانه و گفت
« ما هیچ مراسمی نگرفتیم.
بچه ها میخوان بیان دیدن . می تونی #شام درست کنی؟»

کته ام #شفته شده بود.
همان را آورد، گذاشت جلوی #دوست هاش.
گفت « خانم من آشپزیش حرف نداره ، فقط #برنج این دفعه ای خوب نبوده وا رفته.»

#شهید_مهدی_باکری
📚 کتاب باکری

 
به ما بپیوندید↙️↙️↙️
@zendegishahid