استادفریدون فرخزاد ما

#رهبری
Канал
Логотип телеграм канала استادفریدون فرخزاد ما
@xfereydounfarokhzadПродвигать
1,82 тыс.
подписчиков
16,5 тыс.
фото
15,4 тыс.
видео
876
ссылок
کانال فریدون فرخزاد وقتی میخواهید به گنجشکی غذا دهید، فرار میکند؛ چرا که می داند آزادی با ارزش تر از نان است ... 👤 فریدون فرخزاد
ضربه ای که #حامد_اسماعیلیون به #انقلاب_ملی زد، هیچکس حتی #مسیح_علینژاد هم نزد!

اول مدعی #رهبری مردم داخل ایران شد، بعد سر #شیروخورشید و پرچم ملی مسئله درست کرد، سپس به #فدرالیسم و #تجزیه_طلبی دامن زد و پرچمهای تجزیه طلبی را بالا برد، بعدهم به بوچانی و Qونی ها استیج داد، این آخریها هم موکل #مجاهدین_خلق شده بود.

آخرین ضربه اش هم نوشتن #منشور_همبستگی با #مشت_لنین بود و مخالفتش با حضور #مشروطه_خواهان در فرآیند سیاسی.

یا از نظر شخصی فردی عقده ای و مشکل دار است، یا کلا از ایران و ایرانی نفرت دارد و میخواهد ایران را نابود کند یا آنکه ماموریت خاصی دارد!

هرچه بود: #اسماعیلیون_تمام_شد
🦋👑👑👑🦋

👤 داستان ضحاک یکی از جالب‌ترین قصه‌های شاهنامه است:

۱ - #ضحاک حاکمی غیر ایرانی است
ولی بر ایران ‌زمین اسطوره ای با ترفندی سلطه می یابد !!!
چه رویای عجیبی است این کابوس #فردوسی
که هنوز  داستان مشابه اش بر سر ایران و ایرانی تکرار میشود !!!
۲ - شیطان در هیأت یک آشپز به‌ استخدام #ضحاک در‌ می‌آید و برای نخستین‌بار به ضحاک پرهیزگار و دیندار ، گوشت میخوراند .

طعم پرندگان بریان به ‌مذاق ضحاک خوش ‌می‌آید و تصمیم به تشویق آشپز جدید می‌گیرد .
(نماد طعم شیرین قدرت)
۳ - ضحاک ، آشپز را به‌حضور ‌می‌طلبد و از او تمجید میکند و به‌ او میگوید چه دستمزدی برای این غذای لذیذ طلب‌ میکند ؟
آشپز که همان شیطان ( اهریمن ) است میگوید بوسه بر شانه‌های #ضحاک ، بهترین پاداش برای من است(نماد سردوشی و درجات قدرت  و تملق که هنوز در سلسله مراتب ارتش دنیا باقی مانده است ...)

#ضحاک از این تملق آشپز خوشش ‌می‌آید و اجازه بوسه می‌دهد !
۴ - روز بعد شانه‌های #ضحاک ، زخم‌ میشود و پس از مدتی ‌زخم ها باز میشوند و دو مار سیاه(نشانه ارتجاع  و ظلمت) از زخم‌ها بیرون‌می‌آیند ،
مارها تمایل‌دارند از گوشهای #ضحاک به‌ داخل روند و مغز سر او را بخورند !!!

شیطان اینبار به هیأت حکیم ظاهر‌ میشود و میگوید تنها ‌‌راه بقای #ضحاک این ‌است که هر‌ روز دو‌ جوان را قربانی‌کند و مغز سر آنان را به‌ مارها بدهد تا سیر شوند و اشتهایی برای خوردن مغز #ضحاک نداشته‌باشند !!!
۵ - هر‌ روز دو پسر جوان ایرانی به قید قرعه دستگیر ‌می‌شوند و به آشپزخانه #ضحاک آورده‌ میشوند ، ظاهرا عدالت برقرار است و به‌ کسی ظلم‌نمی‌شود .

ولی روزانه مغز سر دو‌ جوان ، غذای مارها میشود ،
باشد که مغز #ضحاک ، سالم ‌بماند .

قیمت مغز #ضحاک حاکم بر ایران ، سالانه بیش از هفتصد‌ مغز جوان است !!! (چقدر جالب !!!🤔حال نیز نزدیک به همین اعداد ، سالانه جوانان قربانی میشوند)
۶ - هیچکس جرأت مقاومت ندارد و ایرانیان کماکان دچار این گفتمان هستند که : «بگذار همسایه فریاد بزند ، چرا من ؟؟ » و خشنودی هر خانواده ایرانی این‌است که امروز نوبت جوان آنها نشده‌است:
ضرب المثل
👇👇👇
«از این ستون ‌به ‌ستون دیگر فرج است» اما زمان به نوبت طی میشود...
۷- «ارمایل» و «گرمایل» دو نفری که اداره‌کننده آشپزخانه #ضحاک هستند تصمیم‌ به‌ اقدامی جدید می‌گیرند، البته نه اقدامی «رادیکال» بلکه اقدامی «میان‌دارانه»(شاید تغییر شرایط موجود...فکری اصلاح طلبانه...)

آنها فکر میکنند که اگر هر روز یک ‌جوان را قربانی‌کنند و مغز سر آن ‌جوان را با مغز سر یک‌ گوسفند مخلوط ‌کنند، مارها تغییر طعم مغز را متوجه نمی‌شوند و با ‌این‌حساب آنها میتوانند در طول یک سال ،
365 جوان را نجات‌دهند!!!

جالب اینجاست که مارها «مغز» میخواهند، فقط مغز !!!

نه قلب، نه جگر، نه ران، نه دست، فقط مغز ! (جایگاه ادراک و عقل. جایگاهی که برای حکومتها همواره مشکل ایجاد میکند. جایگاه دگراندیشی...)

پس هرکس که مغز ندارد خوش‌بگذراند ، مارها فقط مغز طلب‌میکنند. آنهم مغز جوان.
۸ - اقدام میان دارانه 2 آشپز جواب ‌می‌دهد! مارها طعم مغز مخلوط را تشخیص‌ نمیدهند و هر روز از 2 ‌جوان که به آشپزخانه #ضحاک سپرده‌ میشوند یکی آزاد می‌شود! ارمایل و گرمایل خشنودند که هر سال 365 نفر را نجات داده‌اند،
👇👇👇
دیدن نیمه پر لیوان! غافل از استمرار ظلم و ستم!
۹ - ارمایل و گرمایل هر روز 1 جوان را آزاد‌ میکنندو به‌او میگویند سر ‌به‌ بیابان بگذاردو در شهرها آفتابی‌ نشود که اگر معلوم ‌شود او از آشپزخانه حکومتی گریخته، هم او خوراک مارها میشود و هم سر ارمایل و گرمایل بر باد میرود.(فرار مغزها)
۱۰ - «کاوه » آهنگر بود و 3 جوانش خوراک مارهای حکومتی شده‌بودند ، کاوه رادیکال بود، اگر ارمایل و گرمایل هم 3 جوان داده بودند شاید مثل کاوه رادیکال می شدند
۱۱ - ضحاک مار‌‌دوش تصمیم‌ میگیرد از رعایا نامه‌ای بگیرد مبنی ‌بر این‌که #حاکم و #رهبری ، دادگر است!
👇👇👇
(جلب رای مردم. بیعت و تایید حکومت. بظاهر دموکراسی،مردم سالاری)

رعایا اطاعت ‌میکنند و به‌ صف می‌ایستند تا طوماری را امضا‌کنند به‌نفع دادگری ضحاک!

می‌ایستند و امضا‌ میکنند، در صف می‌ایستند و امضاء می‌کنند، در صف می‌ایستند و...(تکرار کاری بیهوده در طول سالهای حکومت ضحاک. به امید واهی تغییر!)

۱۲-اما نوبت به کاوه می‌رسد، او امضا‌ نمی‌کند، بلکه طومار را پاره‌ میکند، فریاد‌ میزند که تو بیدادگری...
کاوه نمی‌ترسد!
۱۳- فریاد کاوه،
#ضحاک و جیره خوارانش را وحشت‌ زده میکند : این فریاد دلیرانه ، شمارش معکوس سقوط #ضحاک است
۱۴ - #کاوه_آهنگر با پیشبند چرمی که هنگام کار بر تن میپوشید را بر سر نیزه میکند و این پرچم نماد قیامش میشود ، #درفش_کاویانی (نماد وحدت یک پارچگی مردم ایران)
۱۵ - با پیوستن جوانان آزاد شده از مسلخ #ضحاک به #کاوه ، #قیام #علیه #ضحاک آغاز می‌شود و به #سلطنت #ملت_ایران بر جهان #می_انجامد