در این فیلم بازی جیل کلیبرگ در نقش اریکا که به خاطر آن نامزد اسکار گردید استثنایی است، او همسر و مادری از خود راضی که درمی یابد مارتین، همسرش که ۱۷ سال با او زندگی کرده خواهان طلاق است.ازهم پاشیدن ازدواج اریکا منجر به استقلال جدید الاکتشافش و کاوشی درباره جنسیت سرکوب شده او می شود..
کارگردانی پردقت مازورسکی و فیلمنامه دقیق و ظریف او، این موضوع را مورد مداقه قرار می دهد که یک زن در ارزیابی خود از اینکه چه کسی بوده، چه کسی هست و چه کسی می خواهد باشد تا کجا خواهد رفت. اریکا که عمدتا از حمایت گروهی از زنان، روانشناس و فرزند نوجوان خود برخوردار است از سرکوبی و واپس زنی تدریجا به سوی #رهایی و آزادی پیش می رود.
فیلم با نشان دادن اریکا در حالی که دعوت سائول (آلن بیتس) را برای ازدواج دوباره رد می کند، مفهوم پایان بندی روایت و "از آن پس به شادی زندگی کردند" را به چالش می کشاند. همچنانکه هر دو روانه می شوند و سائول به اریکا هدیه ای (یک تابلوی نقاشی بزرگ) می دهد، اریکا در برابر آینده ای نامعلوم در خیابان های شلوغ نیویورک پرسه می زند همچنانکه هدیه بزرگش را با خود حمل می کند