#اختصاصی_دیده_بان_زنان 📍#بدن ، ابزار سرکوب، عامل انسجام اجتماعی
نگاهی به دیدگاه
#میشل_فوکو و تاثیر این دیدگاه درمبانی فمینیستی
🔻فوکو که با تمرکز بر سوژگی وابژه گی«بدن»، به تحلیل تاثیر قدرت بر
#بدن و
#جنسیت برای معناکاوی تئوری های سیاسی، اجتماعی و تحلیل ساختار اجتماعی جنسیت و رفتار جنسی میپردازد، از مهمترین منابع مورد استفاده و اصیل تفکرات فمینیستی در زمینه های مختلفی مانند
#تفکیک_جنسیتی و
#رهایی به شمار می آید.
🔻فوکو به بدن به عنوان مرکز اصلی اعمال قدرت میپردازد و به جای توجه به منابع اصلی قدرت درنهادهایی مثل دولت، بر روابط قدرت و تاثیرات آن بر زندگی و روابط اعضا جامعه درسطوح خردمیپردازد. به باور او از زمانی که قدرت مدرن به جامعه وارد شد، به استوار ترین امر در روابط اجتماعی تبدیل شد و روابط قدرت نیز شروع به بازتولید شدن کردند. تاکید فوکو بر فرآیندهایی که روابط قدرت را بازتولید می کنند، با پروژه های سیاسی فمینیسم، سیاست جنسیتی و در تجارب نهادهایی مثل خانواده، مادری، رابطه جنسی و هر ارتباطی که با بدن مرتبط است، همپوشانی دارد.
🔻از آنجاکه فوکو در تحلیل قدرت، به موضوعات سیاسی می نگرد، لذا تفکری را گسترش می دهد که در آن همگی قادر باشند برای تغییر بنیادین نگرش و شیوه زندگی خود، تلاش کنند. او شناسایی
#بدن، جنس/جنسیت ها را محور کنترل اجتماعی میداند و بر تعین تاریخی بدن، یعنی روندی که با تحولات تاریخی-سیاسی بر بدن تاثیر میگذارد، به عنوان امری مهم مینگرد. این تلقی خاص پسامدرن، درباره زمینه های سیاسی و اجتماعی، برای اندیشه های فمینیستی نیز بسیار راهگشا بوده است.
🔻دغدغه تئوری های پسامدرن و بدن محور فمینیستی اینست که اساسا ضرورت دارد مفهوم بدن مرکز تحلیل درباره فرودستان، خشونت و تعدی های جنسیتی باشد تا امکان مشروعیت زدایی از
#نابرابری_جنسیتی فراهم شود، چراکه با همین سوژه بدن و نگرش های بیولوژیکی تاریخی، ایده فرودستی های جنسیتی مشروعیت یافته اند و لازم است که بازخوانی، بازکاوی معنایی و تحول یابند. بعنوان نمونه تفاسیر تاریخی مشروع شده، مبنی بر بدن زن به مثابه ابزار مطلوب مادری و بدن مرد به منزله عامل قدرت، در درازنای تاریخ بخشی از ابزار سرکوب جنسیتی بوده اند که نیاز به بازیابی معنایی و بازخوانی دارند.
🔻اهمیت تمایز جنس ها و جنسیت ها، فمینیست ها را بر آن داشت تا تئوری
#فوکو درباره بدن را برای طراحی ایده های رهایی بخش خود مطلوب بدانند. فوکو با برداشتی که ضد اصالت وجود است، مقوله
#بدن_جنسی را مطرح می کند بدون این که مادیت آن را انکار کند. اما دسته بندی های جنسیتی/جنسی و کارکرد آنها در نهادهای انضباطی وتربیتی قدرت محور با هدف کنترل بدن جنسی را مرکز تحلیل انتقادی خود قرار میدهد. وی استدلال می کند که ساختار و کارکردهای جنسی ای که همواره طبیعی و مسلم فرض شده اند، به سود قدرت و در رابطه با جنسیت/جنس، در نهایت منجر به تسلط یک جنس/جنسیت بر سایرین میشود و این اتفاق از ورای کنترل بدن صورت میگیرد.
🔻محور اندیشه فوکو فهم ارتباط و دستیابی به روش هایی برای تحدید و حذف این کنترل اجباری است که توسط فمینیست های رادیکال وپسامدرن هم بصورت جدی مورد توجه قرار گرفته و تلاش بر تئوریزه شدن این اندیشه درچارچوب تفکرات فمینیستی تا به امروز دیده میشود.
ادمین
#دیده_بان_زنان @womenwatcher