📍تجربه
#سقط_جنین زیرزمینی در افغانستان
🔻 #روایت_دوم از سقط جنین غیرقانونی زنان: تجربه نازنین از افغانستان
🔻نازنین بیست و سه ساله بود، عاشق و در ازدواجی خوب. بهترین فرصتهای تحصیلی برای نازنین فراهم بود و از نظر حرفهای هم در موقعیت بسیار خوبی قرار داشت. ولی یک بارداری ناخواسته تمام برنامههای نازنین را به هم زده بود.
«حس میکردم یک موجود چند گرمی در شکمم زمین گیرم کرده است»
🔻نازنین و همسرش هر دو دلشان میخواست روزی بچهدار شوند ولی زمان این بارداری برای آنها اصلا مناسب نبود. این بارداری بسیاری از برنامههای دراز مدت آنها را به هم میزد.
«یک روز یک نفر گفته بود همینکه ازدواج کنی دلت میخواهد بچهدار شوی، اصلا از ذوق بچه دیوانه میشوی. اما من نه تنها دلم بچه نمیخواست حتی فکرش هم در آن زمان دیوانهام میکرد».
🔻یکی از دوستان نازنین و همسرش، دکتری را به آنها معرفی کرد که سقط جنین انجام می داد. ولی وقتی نازنین به مطب دکتر رفت از برخورد آن دکتر با خودش تعجب کرد.
"شوهرت خبر دارد که میخواهی اولادش را بکشی؟" اولین سوالی بود که دکتر از نازنین پرسید.
🔻نازنین از همسرش که بیرون مطب منتظر بود خواست وارد شود، دکتر از اینکه او نمیخواست نازنین را مجبور به ادامه بارداری کند تعجب کرده بود و تلاش کرد او را قانع کند تا اجازه ندهد نازنین بارداری را پایان دهد. بعد از یک ساعت دکتر به نازنین یک آمپول هورمونی تزریق کرد و او را پیش قابلهای فرستاد که قرار بود به نازنین قرص مخصوص را بدهد.
🔻وقتی همسر نازنین از قابله درباره «قرص مخصوص» پرس و جو کرد، عصبانی شد.
«تشویش نکن، قرص رفع بارداری نیست که به خانمت میدهم، این قرص به منظور دیگر استفاده میشود اگر زن حامله استفاده کند باعث سقط جنین میشود».
🔻بعد از این اطلاعات که ماما به آنها داد نازنین و همسرش به این نتیجه رسیدند که این قرص میتواند خطرات جدی برای نازنین به همراه داشته باشد و تصمیم گرفتند آن را مصرف نکنند. نازنین بعد از چند هفته توانست با بارداری خود کنار بیاید.
«برای اولین بار تصمیم گرفتم کودکم را صمیمانه بپذیرم.»
🔻ولی چند روز بعد نازنین خونریزی کرد. در کلینیک دکترها گفتند که جفت دهانه رحم را بسته و این دلیل خونریزی بوده. دکتر به او گفت استراحت کند و چای داغ ننوشد. سه هفته نازنین ازدرد به خود میپیچید. بعد از آنکه هیچ تشخیص پزشکی درستی نگرفتند نازنین و همسرش سوار هواپیما شده و به هند رفتند. دکترها در هند از وضعیت بد جسمانی نازنین شوک شده بوند. دکتر گفت که بعید میداند این بارداری بتواند ادامه پیدا کند.
🔻نازنین این بار هم در هند به خونریزی شدید افتاد آنقدر از او خون رفته بود که دکترها میگفتند ممکن است بمیرد. آنها از نازنین و همسرش خواستند اجازه دهند تا پزشکان جنین را سقط کنند.
"چند ساعت بعد من از شدت بیخونی، بیجان روی تخت بیمارستان بودم و تن کوچک و بیجان کودکمان در شیشه الکل"
در نهایت بعد از هفتهها درد و خونریزی همه چیز تمام شد و نازنین با قلبی پر از غم و ذهنی پر از سوال به افغانستان برگشت.
🔻 میگوید: آیا تقصیر مرگ آن کودک بر گردن من بود که تمایلات مادرانه نداشتم و بدنم این اتفاق را جشن نگرفت یا مشکل از جامعه پزشکی افغانستان بود که با بیمبالاتی با زندگی یک زن ۲۳ ساله و کودکش بازی کردند؟"/BBC
#بدن_من_حق_من @womenwatcher