ديده‌بانِ زنان

#آزادی
Канал
Новости и СМИ
Социальные сети
Семья и дети
Мотивация и цитаты
Персидский
Логотип телеграм канала ديده‌بانِ زنان
@womenwatcherПродвигать
1,86 тыс.
подписчиков
2,2 тыс.
фото
296
видео
1,11 тыс.
ссылок
با ما در ارتباط باشيد: [email protected]
К первому сообщению
Forwarded from عکس نگار
📍زندگی و مرگ #غزاله_علیزاده نویسنده کتاب «خانه‌ ادریسی‌ها»

🔻در یک جمعه ۲۱ ادردیبهشت ۱۳۷۵، تعدادی از ساکنان محله‌ای در جنگل اطراف شهر رامسر در شمال ایران و در روستای «جواهرده» جسدی را یافتند که از درختی حلق‌آویز شده بود. او کسی نبود جز «غزاله علیزاده» نویسنده‌ی ایرانی و صاحب رمان مشهور دوجلدی «خانه ادریسی‌ها»

🔻غزاله علیزاده در مورد خود و زندگی‌اش در گفت‌وگویی با مجله‌ی ادبی «گردون»، شماره ۵۱، مهرماه۱۳۷۴ می گوید :«دوازده، سيزده ساله بودم، دنيا را نمی‌شناختم. کی دنيا را می‌شناسد؟ اين توده‌‌ی بی‌شکل مدام در حال تغيير را که دور خودش می‌پيچد و از يک تاريکی می‌رود به طرف تاريکی ديگر. در اين فاصله، ما بيش و کم رؤيا می‌بافيم، فکر می‌کنيم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مايه‌ی حيرت‌انگيز از حيوانيت در خود و ديگران را. ما نسلی بوديم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتيم. هيچ تأسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤيا، حيرت می‌کنم. تا اين درجه وابستگی به ماديت، اگر هم نشانه‌‌ی عقل معيشت باشد، باز حاکي از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتيم: #آزادی, #عدالت، فرهنگ، زيبايی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت… اغلب دراز می‌کشيدم روی چمن مرطوب و خيره می‌شدم به آسمان. پاره‌های ابر گذر می‌کردند، اشتياق و حيرت نوجوانی بی‌قرار می‌دميدم به آسمان. در گلخانه می‌نشستم، بی‌وقفه کتاب می‌خواندم، نويسندگان و شاعران بزرگ را تا حد تقديس می‌ستودم. از جهان روزمرگی، تقديس گريخته‌ است و اين بحران جنبه‌ی بومی ندارد. پشت مرزها هم تقديس و آرمان‌گرایی به انسان پشت کرده و شهرت فصلی، جنسيت و پول گريزنده، اقيانوس‌های عظيم را در حد حوضچه‌هایی تنگ فروکاسته است.»

🔻آن‌چه نام غزاله علیزاده را به عنوان نویسنده‌ای صاحب‌سبْک و معتبر در قصه‌نویسی ایران به ثبت رساند انتشار رمان دو جلدی ِ «خانه ادریسی‌ها» در سال ۱۳۷۰ بود. البته آثار دیگر علیزاده هم‌چون «چهار راه»، «دو منظره»، «تالارها» و «شب‌های تهران» همه نشانه‌ای از تسلط نویسنده‌ای در حیطه‌ی کار خود است. علیزاده در همه‌‌آثارش آرمان‌گرایی ایده‌آلیست با دغدغه‌های فمینیستی است.

🔻غزاله علیزاده با آگاهی از بیماری سرطان در روستای جواهرده خود را حلق‌آویز کرد. او در یادداشت پیش از #خودکشی خود چنین نوشت: «آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز! رسیدگی به نوشته­‌های ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار می‌­کنم. ساعت یک و نیم است. خسته­‌ام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گم و گور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمی‌­گویم بسوزانید. از هیچ‌­کس متنفر نیستم. برای دوست‌داشتن نوشته ‌ام، ن­می­‌خواهم، تنها و خسته­‌ام برای همین می­‌روم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه­‌ای تاریک. من غلام خانه­‌های روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی می­‌کنم. چقدر به همه و به من محبت کرده است. چقدر به او احترام می­‌گذارم. خداحافظ دوستان عزیزم.»
@womenwatcher