🌿 از این سَموم...
✍️ دوست عزیز و هنرمندم، مرحوم دکتر اصغر کفشچیان مقدم، که سالهایی را در فرانسه به تحصیل هنر گذرانید، یک بار ماجرایی را برایم نقل کرد. او گفت:
«یک روز صبح در پاریس، دو دختربچهٔ دانشآموز هنگام سوار شدن به اتوبوس، از بالای پلهها به زمین پرت شدند و جان باختند. شهردار پاریس که شخصیت برجستهای بود - شهرداران پاریس جایگاهی مهم و برجسته دارند و بعضی از آنها از این جایگاه به مقام رئیسجمهوری فرانسه میرسند - به تلویزیون آمد و جلو چشم همگان گفت:
مردم! من لیاقت حفط جان دو دختربچهٔ دانشآموز را ندارم. بنابراین همینجا از مقام خود استعفا میدهم.»
✍️ در کشور ما اکنون حدود دو ماه است که که بیش از هزار نفر از دختران دانشآموز، در ۱۰ استان (بهویژه قم) و ۵۸ مدرسه، که باید محیطی امن برای آموزش آنان باشد، با گاز مسموم میشوند!
مدیران مربوطه بهجای استعفا، نخست همه چیز را تکذیب کردند. بعد گفتند شایعه است. بعد گفتند توهم است. بعد تأیید کردند. بعد باز تکذیب کردند. بعد گفتند کار عدهای است که دوست دارند مدارس تعطیل شود. بعد دوباره گفتند مدرک نداریم. بعد گفتند کار دشمن است. خلاصه یکدوجین دروغهای شاخدار که تنها زیبندهٔ خودِ آنهاست، تحویل مردم، دانشآموزان و خانوادههای نگران آنان دادند.
✍️ قضایا هنوز ادامه دارد. مشکل هنوز حل و روشن نشده و زورِ هیچ دستگاه انتظامی، نظامی و امنیتی هم برای کشف این ماجرا به جایی نرسیده است!!!
جالب اینکه پس از دو ماه، حتی یک مدیر مدرسه، یک رئیس ناحیه، یک بخشدار، یک شهردار، یک فرماندار، یک استاندار، یک وزیر، یک نماینده و هیچکسِ دیگر یک معذرتخواهی ساده هم نکرده است!
✍️ ختم کلام اینکه، خدا نکند، پشتپردهٔ این حوادث، ماجرایی دیگر در کار باشد. چیزی مانند: قتلهای محفلی کرمان، قتلهای زنجیرهای مشهد یا اسیدپاشی در اصفهان…!
✍️ سخن که به اینجا رسید، این چند بیت را هم از حضرت حافظ بشنوید که لقب لسانالغیبی همچنان برازندهٔ اوست:
ز تندباد حوادث نمیتوان دیدن
در این چمن که گلی بوده است یا سَمنی
ببین در آینهٔ جام، نقشبندیِ غیب
که کس بهیاد ندارد چنین عجبزَمنی
از این سَموم که بر طَرفِ بوستان بگذشت
عجب که بوی گُلی هست و رنگِ نسترنی…
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ!
کجاست فکر حکیمیّ و رای بَرهَمَنی
پنجشنبه، ۱۱ اسفند ۱۴۰۱
| عبدالرحیم قنوات، دانشگاه فردوسی مشهد |
🆔 @mahrooz87