روند تحول معنایی واژگان عربی و دلایل آن
در زبان فارسی، واژههای عربی وجود دارند که در دورههای مختلف تاریخی وارد شدهاند و به یک نیاز زبانی پاسخ دادهاند. این واژهها گاه تکمعنایی هستند؛ یعنی «خواننده و شخص مترجم بدون نیاز به بافت و موقعیت میتواند آنها را با واژههای موجود در زبان مقصد جایگزین کند» (دُلیل، 1381: 120).
حال ممکن است این واژه موجود در زبان مقصد، در فارسی همان معنای عربی را داشته باشد، یا معنایی متفاوت را برساند. کلمات عربی که در فارسی وجود دارند و مورد استفاده قرار میگیرند، به دلایل مختلف دچار تحول معنایی شدهاند و تغییر یافتهاند
🔴پذیرش دینی
یکی از عوامل تحول و تغییریافتگی معنایی کلمات عربی، عامل دینی است؛ مانند برخی اصطلاحات قرآنی مشهور در محیط و فضای اسلامی «که همان کلمات و واژههای معروف و شناختهشده در میان جاهلیها بود، اما پس از ورود به قرآن کریم، از مفاهیم دینی تأثیر پذیرفت و مفاهیم تازهای پیدا کرد که قبلاً با آنها آشنا نبود؛ مانند نماز، روزه، حج و غیره» (پاکتچی، 1392: 239).
قبل از ظهور اسلام و بعثت پیامبر اکرم(ص)، برای تنظیم ضوابط و مناسبات حقوقی، معاملاتی و اقتصادی بین مردم و نیز در باب مراسم عبادی دوران جاهلیت، کلمات و الفاظ و نیز اصطلاحاتی وجود داشتهاست. بعد از ظهور اسلام، بسیاری از این نظامهای حقوقی، اجتماعی و اقتصادی عیناً از سوی شارع مقدس تأیید شد، در برخی موارد تغییرهایی داده شد و نسبت به مواردی که قبلاً حکم و ترتیب خاصی وجود نداشت، احکام و ترتیبهای جدیدی تشریع گردید؛ یعنی «پارهای کلمات و اصطلاحات اسلامی که در احکام استعمال داشتهاست، هرچند ممکن است برگرفته از عرف متداول باشد، ولی به علت داشتن بار شرعی و به این سبب که شارع برای بیان مفاهیم و مقاصد خاص شرعی، از این قالبها استفاده کردهاست، به عنوان حقیقت شرعیه نامیده میشوند؛ مثلاً ممکن است کلمة «صلوة» در جاهلیت به دعا اطلاق میشده، ولی شارع مقدس آن را مجازاً بر اعمال مخصوص نماز مسلمین اطلاق کردهاست؛ یعنی وقتی میفرماید: «اقیموا الصلوة»، یعنی «نماز بخوانید»، نه اینکه دعا را به جا آورید. در مقابل حقیقت شرعیه، دو اصطلاح دیگر نیز در آثار دانشمندان با عنوان حقیقت عرفیه و حقیقت قانونیه بهکار رفتهاست» (ر.ک؛ محققداماد، 1379: 15ـ21).
🔴کثرت استعمال
«برخی از کلمات به سبب کثرت استعمال در دورهای خاص یا در زمینهای خاص، از باب غلبه شهرت پیدا میکنند و در حقیقت، توسعة معنایی مییابند؛ مانند کلمة "روضه" که به مجلس سوگواری اطلاق میشود» (امینی و نیازی، 1394: 58). از آنجا که کتاب روضةالشهداء در مجالس سوگواری خوانده میشد، در دورههای بعد به چنین مجالسی نیز روضه میگفتند (ر.ک؛ محدثی، 1384: 189)، با آنکه اصلاً از چنین کتابی در این مجالس ذکری به میان نمیآید.
🔴تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
گاهی تحولات سیاسیـ اجتماعی که در یک جامعه پدید میآید، باعث میشود معنای برخی از کلمات تغییر یا توسعه یابد، بهویژه اگر این تحولات ویژگی فرهنگی پررنگی داشته باشند؛ مثلاً واژة «استکبار» پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران مفهوم تازهای پیدا کرد. این کلمه در عربی، مصدر و اسم معناست و مفهوم برتریجویی و برتریخواهی را میرساند و معادل عربی آن، «تعالی» است!!
اما پس از انقلاب، این کلمه به کشور قدرتمند و ظالمی که قصد دارد بر کشورهای دیگر سلطه و سیطره داشته باشد، اطلاق شد و به «اسم ذات» تغییر معنا داد. واژههای طاغوت و نهضت نیز همین مسیر را پیمودند. البته روند تحول اسم معنا به اسم ذات در زبان عربی سابقه دارد و در واقع، نوعی تأویل است؛ مانند «زیدٌ عدل» که مفهوم «زیدٌ عادل» را میرساند:
«در عربی معاصر نیز احتلال (اشغالگری) به معنای محتلّ (اشغالگر) و سیاسةالإنفتاح (سیاست باز) به سیاسةالأبواب المفتوحة (سیاست درهای باز) ترجمه میشود؛ مانند:
قام الإحتلال بقصف المدن الفلسطینیة و قراها أمس: اشغالگران دیروز اقدام به بمباران شهرها و روستاهای فلسطینی کردند» (ناظمیان، 1381: 83).
🔴بهگزینی
برخی از کلمات عربی در فرهنگ فارسیزبانان معنای منفی داشتند و ممکن بود بر شخصیت اجتماعی گوینده نیز تأثیر منفی بگذارد. از این رو، کلمات عربی دیگری در زبان فارسی ساخته شد که مترادف همان کلمات عربی بود، ولی اولاً صراحت نداشت و ثانیاً هیچ مفهوم منفی از آن فهمیده نمیشد. به عنوان مثال، کلمات «#قضای_حاجت» و «#مستراح» در برابر کلماتی چون «#دفع_مدفوع» و «محل ادرار» ساخته شد.
ادامه..
@tamadone_islami