یه روز مجبور میشی از آدم مورد علاقهات، خونهی مورد علاقهات و گلدون مورد علاقهات دست بکشی و بپذیری فرد دیگهای اونها رو خواهد داشت که اندازهی تو دوستشون نداره و هیچوقت اندازهی تو اونها رو نمیشناسه و متوجهشون نیست.
بستن چشمامون موقع خیال پردازی، شنیدن یک بوی خیلی خوب، دعا کردن، یا بوسیدن و بغل کردن کسی که دوسش داریم، اینو ثابت می کنه که زیباترین و عمیق ترین چیزهای زندگی با چشم دیده نمیشن، بلکه با قلب احساس میشن.