🌃 شبهای استانبول
🔸 قسمت دوازدهم
🔹 مسجد اردوغان (خودم در ترکیه، روحم در غزه)
✍ حسین سلیمانپور
▫ ما در صبح یک روز زمستانی، اما با هوای بهاری برای دیدن میدان تقسیم رفته بودیم. راه طولانیای را هم پیاده پیمودیم. قبل از اینکه وارد میدان شویم، سری به مسجدی که به دستور اردوغان (یا به قول برخی ژورنالیستهای وطنی «سلطان اردوغان») ساخته شد و اتفاقا سر و صداها و اعتراضاتی را هم به همراه داشت، زدیم. مسجدی بزرگ، به سبک معماری عثمانی و کاملاً مدرن و امروزی.
در استانبول عموماً برای استفاده از دستشویی و سرویسهای عمومی باید پول پرداخت کنید، حتی در برخی مساجدش که در محلهای عمومی قرار دارند، مثل همین مسجد اردوغان. پنج لیر میگیرند. و چه خوب که این مسجد دستشویی سنتی دارد، از بس که در این روزها فرنگی دیده و بر فرنگی نشستهام... .
▫از حسن اتفاق، در تالار همایشهای مسجد که در طبقهٔ زیرین آن قرار دارد، نمایشگاه کاریکاتوری با موضوع فلسطین و غزه دایر است. این را تابلوهای نصبشده در فضای اطراف مسجد به ما میگوید. داخل نمایشگاه میرویم. خلوت است. کاریکاتورهای مختلف با طرحهای متفاوت. اثر کاریکاتوریستهایی از سرتاسر کرهٔ خاکی. ایران خودمان، ترکیه، فلسطین، مصر، برزیل، امریکا، چین، روسیه، آلمان و دهها کشور دیگر و هر کدام دنیایی از حرف و سخن در دل نهفته دارد و بهراستی که چه زبان گویایی است زبان هنر. تقریباً تنها جایی بود که زبان دهها کشور مختلف را بهراحتی فهمیدم و این است قدرت و قوت هنر.
دفتری در ورودی نمایشگاه گذاشته بودند که افراد مختلف به زبانهای متفاوت بر آن یادداشت نوشته بودند. مولوی ثناءالله با حوصلهٔ زیادی که همواره از ایشان سراغ دارم و در این سفر بیشتر تجربه کردم، دو صفحه در آن یادداشت نوشت و چه زیبا و سنجیده. من که کلاً آدم عجولی هستم، خودکار به دست گرفتم و فقط دو جمله در کمتر از یک دقیقه بر آن نوشتم: «ما ایمان داریم که غزهٔ عزیز پیروز و فلسطین آزاد خواهد شد. شاید نه فوراً، ولی حتماً إنشاءالله/ القدس لنا. حسین سلیمانپور، خراسان، ایران، سهشنبه 26 دسامبر 2023، و امضا زدم.» باشد که یادگاری بماند برای روزگار.
▫و چه دردی عمیقی است این درد غزه و چه تلخ است و چه جانکاه.
از صبح روز 8 اکتبر تا اکنون که بیش از سه ماه میگذرد، نتوانستهام روزی غزه را از یاد ببرم. در سفر هم وقت و ناوقت یاد کودکان غزه از خاطرم میگذرد. و چه دنیای بیرحمی است، و آدمیت چه موجود بیوجدانی میشود، اگر افسار پاره کند.
من در مورد اوضاع جهان اسلام در قرن هفت هجری قمری و حملهٔ جانسوز مغول به سرزمینهای اسلامی کتاب نوشتهام (هنوز چاپ نشده است). در مورد مقطعی از تاریخ که از صفحه صفحهٔ آن خون میچکد. گمان میکردم آن روزگاران تلخ گذشته است و انسانِ به ظاهر متمدن دیگر آن تاریخ ننگین را تکرار نمیکند. و الان به چشم سر جنایتی از بشرِ مدعی تمدن و آزادی و جلو چشم جهانیان میبینم که با دیدن این صحنهها عرق شرم بر جبین حتی مغول مینشیند.
▫اینجا و در ترکیه مردم مثل تمام آزادگان جهان همواره حمایت خود را از مردم مظلوم غزه اعلام داشتهاند. همین روزهایی که ما اینجا هستیم راهپیمایی بزرگی در حمایت از مظلومین غزه در شهرهای ترکیه خصوصاً استانبول برگزار شد. گرچه متأسفانه گوش سران جهان و ابرقدرتهای جنایتکار به این حرفها بدهکار نیست.
البته در مورد عملکرد دولت ترکیه و شخص اردوغان در مسئلهٔ غزه حرف و حدیثهای بسیاری در فضای مجازی دیده میشود. اردوغان در سخن بهشدت بر اسرائیل میتازد، در عمل اما حتی از جانب برخی سیاستمداران کشور خودش مورد انتقاد است. البته سیاست یک دالان هزارتوست که کسی از لایههای پنهان آن سر در نمیآورد. شاید دست اردوغان از اقدام عملی برای مردم غزه خصوصاً در کشور قانونمداری چون ترکیه کوتاه است، الله أعلم.
▫هر چه هست، مؤسسههای مردمی کمک به فلسطینیان در ترکیه حضور پر رنگی دارند. موسسهٔ «میراث ما قدس» (Mirasımız Kudüs Derneği) یکی از اینهاست که دفترش در نزدیکی محل سکونت ماست. یک روز عصر به اتفاق مولوی ثناءالله و ضیاء فاروقینیا که دانشجوی بلوچ مسط به زبان ترکی است به آنجا رفتیم. دو جوانِ ترکِ حاضر در مؤسسه از حضور ما استقبال کردند و توضیحاتی در مورد این نهاد دادند؛ اینکه کمکهای جمعآوری شده توسط این مؤسسه به صورت مستقیم و از طریق اردن به قدس شریف میرود. اینکه آنان نمایندگانی در شهر قدس برای توزیع عادلانه کمکها دارند. گرم سخن بودیم که جوانی دیگر وارد شد و با ما به سخن نشست. نمیدانم چه شد که در لابهلای سخن، کلمات عربی از زبان ما بیرون آمد و ناگاه جوانِ تازهوارد با عربی شروع به سخن کرد.
پرسیدم: عرب هستی؟ گفت: بله، از فلسطین و شهر الخلیل. دیگر نیاز به مترجم نبود. کلی با هم حرف زدیم.