🌃 شبهای استانبول
🔸 قسمت نهم
🔹 شب نشینیهای دارِعثمان
✍ حسین سلیمانپور
▫دارعثمان یک موسسه فرهنگی و غیر دولتی است که توسط مجموعه اي از دوستان اداره میشود. دفتر این مؤسسه در محلهی فاتح و نزدیک محل اقامت ماست. اینجا محل آمد و شد دوستان زیادی است که من آنان را از قبل میشناختم و سالها بود ندیده بودمشان. دکتر صلاح الدین شهنوازی، دکتر عبدالهادی گمشادزهی که من در مکی افتخار شاگردیشان را داشتام. دکتر ابراهیم ساعدی رودی و بسیاری دیگر از نخبگان و فرهیختگان مقیم یا مسافر استانبول.
دوستان جوان و پرانرژی ما در دارعثمان برنامههای دینی و فرهنگی مفید و جالبی یا اجرا کردهاند یا در حال اجرا دارند. برگزاری کلاسهای روخوانی و حفظ کلام الله مجید برای دانش آموزان و دانشجویان (متمرکز بر دوستان و آشنایانی که با خانوادهای شان آشنایی دارند)
«چراغ اندیشه» دیگر برنامه مؤسسهی دار عثمان است. این برنامه که برای فضای مجازی تولید محتوا میکند، تلاش دارد با برگزاری میزگردهایی علمی و فرهنگی فعالیت در بستر مجازی خصوصاً یوتیوب داشته باشد. توفیقی شد دو برنامه به همراهی مولوی ثناء الله شهنواز و اجرای دکتر عبدالغنی کردی ضبط کنیم؛ یکی در مورد رمانخوانی و معرفی رمان بامداد که در سال 1398 به قلم این حقیر چاپ شد. و برنامهی دیگری هم از سعدی و زمانش سخن گفتیم تحت عنوان «دمی با سعدی». میزگردهای دیگری هم دوستان در موضوعات مختلف و متنوع از جمله مدارس و حوزهای علمیه، تاریخ بلوچ و بلوچستان و... ضبط کردهاند که امیدوارم به زودی منتشر شوند.
دارعثمان علاوه بر این، برنامههای حضوری و مجازی دیگری نیز برگزار کرده و میکند. این روزها در تدارکاند تا درس کتاب «حجت الله البالغه» را برگزار نمایند.
شبها در دارعثمان تا پاسی از شب با دوستان اهل فضل گعده میکنیم. در همین دارعثمان فرصتی شد تا چیزهای زیادی در مورد تاریخ ترکیه و خصوصاً ترکیهٔ نوین که آن را صد سال قبل مصطفی کمال پاشا معروف به آتاتورک پایهریزی کرد، بدانم. دکتر صلاحالدین با معلومات بسیار زیادی که در این زمینه داشت، در مورد ترکیه از سکولاریسم تا ظهور حرکتهای دینی گفت. از این گفت که چطور نجمالدین اربکان توانست آن را از همین محلهٔ فاتح و خصوصاً مسجد کوچک اسکندرپاشا که اتفاقاً این مسجد هم نزدیک محل اقامت ما بود و چند بار موفق شدم در آن نماز بخوانم، شروع کند و با حرکتی آرام و خزنده، در لایه لایهٔ حکومت سکولار رسوخ کند و نتیجهاش این شود که اکنون اردوغان که خود از شاگردان همین مکتب است، حدود ربع قرن بر میراث به جا مانده از آتاتورک حکومت کند و بتواند اعتدال و توازنی در قوانین خشک و ضد دین آتاتورک بیاورد و امروزه در سراسر ترکیه بتوانند مساجد و مدارس دینی و مکاتب قرآن هر چند با محدودیتهای خاص به فعالیت بپردازند.
▫به برکت همین تلاشها جامعهٔ زنان که سالها حق پوشیدن حجاب از آنان سلب شده بود و از ورودشان با حجاب به اماکن دولتی منع میشد، اکنون آزادانه حجاب بر سر میکنند و در شهر میگردند و با حجاب کامل شرعی و اسلامی و نه آن حجاب شل و مصنوعی که ما در دیار خود شاهد آنیم، در بالاترین پستهای حکومتی خدمت میکنند.
▫میراثداران اربکان توانستهاند حکومتی تشکیل دهند که با گذشت دو دهه بتوانند همچنان اکثر جامعه ترک را راضی نگه دارند و در انتخابات پر از شور و هیجان ترکیه، رای غالب مردم را جذب صندوق خود کنند.
از انتخابات گفتم، یاد انتخابات مصر افتادم که در این روزها که در ترکیهام (دی ماه ۱۴۰۲) خبرش منتشر شد. براستی که چه تفاوت زیادی است بین برگزاری انتخابات در کشوری دموکرات مثل ترکیه که رقابت آن ضربان قلب جهان را به صدا درمیآورد با انتخابات سرد و بیروح و کاریکاتوری کشور و حکومت دیکتاتوریای مثل مصر که این روزها در بین دیکتاتور کودتاگرش عبدالفتاح سیسی و رقیبانی که به صورت نمایشی به میدان آمدند، برگزار شد. رقابتی که نه تنها برای مردم دنیا جذابیتی نداشت، حتی خود مردم مصر آن را خیمهشببازی مضحکانهای بیش ندانستند.
به همین خاطر شاید گلی که محمد صلاح، ستاره تیم ملیشان در لیگ جزیره برای تیم لیورپول به ثمر برساند، برایشان بسیار هیجانانگیزتر باشد از انتخاباتی که تمام ارکان نظام و سرمایه آن درگیر آن است. و این است تفاوت یک کشور توسعهیافته مثل ترکیه تا یک حکومت دیکتاتور مثل حکومت مصر و سوریه و... .
▫گرچه نظرات دوستان ترکیهنشین ما در مورد ترکیه و نظام آن یکسان نیست، برخی نگاه کاملاً سفید به ترکیه و خصوصاً حزب حاکم (عدالت و توسعه) و بالاخص رهبر آن اردوغان دارند، برخی هم نگاهشان متفاوت است. نگاه من اما خاکستری است. اینجا کشور و حکومتیاست که نقاط ضعف و قوت خودش را دارد. آتاتورک تلاش کرد این کشور را با جدا کردن از دین بر روی ریل ترقی و پیشرفت بیندازد. حجاب را ممنوع کرد. انجام مراسمات دینی را محدود کرد.