زندگی به سبک شهدا

#حق
Канал
Логотип телеграм канала زندگی به سبک شهدا
@shohada72_313Продвигать
643
подписчика
32,4 тыс.
фото
32,4 тыс.
видео
2,4 тыс.
ссылок
کانال زندگی به سبک شهدا آیدی کانال: @shohada72_313 ارتباط بامدیرکانال: @Ahmadgholamii ادمین تبادلات: @faramarzaghaei کانال مادرسروش: http://sapp.ir/shohada72_313 کانال مادر ایتا: eitaa.com/shohada72_313
К первому сообщению
زندگی به سبک شهدا
🌷بسم رب العشاق 🌷 #قسمت_بیست_هفتم #حق_الناس ساعت ۵:۳۰-۶بود مادر و محمد اومدن -سلام مادر مادر:فاطمه جان پسرت خوابید بذارش تو تختش -چشم محمد گذاشتم تو تختش ای جانم پسرم چقدر بزرگ شده پسرقشنگم بچم انقدر توپولی بود خواهرزادم بهش میگفت کپل مدرسه موش…
🌷بسم رب العشاق 🌷
#قسمت_بیست_هشتم
#حق_الناس


با علی رفتیم تو حال
ساعت ۷-۸بود
بچه ها بیاید شام
-مادر چرا زحمت کشیدید ببخشید من سرگرم حرف زدن با علی آقا شدم

مادر:نه عزیزم دشمنت  شرمنده

علی آقا: خب چه خبر
-آهان راستی مادر شما که نبودید داداش زنگ زد

علی آقا:تو که به مجتبی از محمد و یسنا نگفتی ؟
-نه
مادر خونه خانم ستوده اینا چه خبر بود ؟

مادر:هیچی مادرجان
خونه که نیست ماتم کده است
از یه طرف داغ بچه جوانشون
از یه طرف یسنا

شام که خوردیم
مادر گفت بچه ها من خستم
میرم بخوابم

من و علی:خسته نباشید

درهمین حال صدای پشمک از اتاق
اومد

رفتم محمد آوردم
-این آقای پشمک
علی:فاطمه خدایی چقدر توپولی و خوشگله

اوهوم

تی وی روشن کردم
علی: فاطمه اگه من شهید بشم دوباره ازدواج میکنی ؟

-علی توروخدا بس کن
من همه چیز میدونم
تورو امام حسین تو زجرم نده

در همین حین مراسم تشیع دو شهید گمنام نشان داد

علی:فاطمه بیبین ایناهم زن داشتن بچه داشتن

-علی من همه چیز  میدونم
روی اعصاب من جت اسکی نرو

علی:باشه باشه
گریه نکن
فقط میخواستم آمادت کنم اگه چیزی شدم

-نمیخواد من آماده هستم
تو عذابم میدی

علی:باشه دیگه نمیگم

بیا بریم ساکم ببند

رفتن سخت بود
اما دیگه تواین ۲-۳ سال عادت کردم
ساعت ۲نصف شب بود که
بامن خداحافظی کرد
محمد بوسید رفت

صبح باید میرفتم حوزه

علی زمانی که من دیپلمو گرفتم دوست داشت پزشکی بخونم

اما چونـ یسنا بخاطر محمد میخواست حوزه علمیه بره

منم موافقت علی گرفتم برم حوزه
بجاش بهش قول دادم بعداز حوزه حتما پزشکی یا شاخه هاش بخونم...

📎ادامه دارد ...

https://t.center/shohada72_313
زندگی به سبک شهدا
🌷بسم رب العشاق 🌷 #قسمت_بیست_ششم #حق_الناس خداشکر پدر یسنا سکته رو رد کرد یسنا رو چندین بار بردم دیدنش اما یسنا همچنان در شوک بود سه ماه گذشته بود از بیمارستان که خارج شدم به سمت خونه مادر شوهرم رفتم راستی یادم رفت بگم پسرمن محمد ۳ماهشه به دنیا اومده…
🌷بسم رب العشاق 🌷
#قسمت_بیست_هفتم
#حق_الناس


ساعت ۵:۳۰-۶بود مادر و محمد اومدن

-سلام مادر
مادر:فاطمه جان پسرت خوابید بذارش تو تختش

-چشم
محمد گذاشتم تو تختش
ای جانم
پسرم چقدر بزرگ شده
پسرقشنگم

بچم انقدر توپولی بود خواهرزادم بهش میگفت کپل مدرسه موش ها

اما مثل پشمک نرم و خوردنی بود

یهو یاد یسنا افتادم
خواهرش بمیره براش
یسنای من عاشق واقعی بود
شاید هرکسی جای محمد بود همون موقعه واقعیت به همسرش میگفت
با صدای در سرم برگردونم به سمت در
علی بود روبه روم نشست و گفت خانمم چرا گریه کرده

-علی
علی:جانم
-فردا میری سوریه ؟
علی:خانمم ما که حرفهامون زدیم
پس چرا گریه کردی؟
-خخخ علی آقا به خاطر اعزام شما گریه نکردم
علی:آهان آخه من گفتما بابا خانم ما شیر زنه
پس چرا گریه کردی فاطمه بانو ؟

-برای یسنا و محمد

علی:فدات بشم خدا مصلحت
هر کس بهتر میدونه

-اوهوم
علی فردا شماهم میرید منقطه ای که آقا مجتبی  هست ؟

علی در حالی زد روی دماغم :آی آی خانم از طرف داعش مامور تخلیه اطلاعات شدی

-دقیقا تو از کجا فهمیدی

علی:فاطمه تو واقعا هدیه ای خدا برای من بودی
فاطمه یادته اومدیم خواستگاری
همش ۱۶سالت بود
من ۲۱
بهت گفتم من پاسدارم
شغلم سخته

توبهم گفتی پاسداری از امام حسین مونده
به قدر اسارات عمه سادات سخت هست ؟

-الان میگم علی جان
علی فکرنکنم نمیترسم هربار که میری سوریه یا هر ماموریت دیگه
خیلی میترسم
دیگه نیای
یا مردمن طوری بشه که دیگه عاشق من نباشه
اما علی قسم خوردم
نباشم مثل زنان اهل کوفه
رفتی سلام من به خانم برسون
علی شما مدافعین حرم مصداق بارز
این جمله زیارت عاشورایید
""بابی أنت و امی """

علی:فاطمه بهت حسودیم میشه

-چرا آقاجان

علی:خیلی خاصی

-خاصم چون همسرم مدافع دختر حضرت علی هست


علی:بریمـ پیش مادر؟
-بریم

📎ادامه دارد ...


https://t.center/shohada72_313