▪️كتاب تيمم
🔹عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ الله عَنْهَا زَوْجِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَتْ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ﷺ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ، حَتَّى إِذَا كُنَّا بِالْبَيْدَاءِ، أَوْ بِذَاتِ الْجَيْشِ، انْقَطَعَ عِقْدٌ لِي، فَأَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ عَلَى الْتِمَاسِهِ، وَأَقَامَ النَّاسُ مَعَهُ، وَلَيْسُوا عَلَى مَاءٍ، فَأَتَى النَّاسُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ، فَقَالُوا: أَلا تَرَى مَا صَنَعَتْ عَائِشَةُ؟ أَقَامَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ ﷺ وَالنَّاسِ، وَلَيْسُوا عَلَى مَاءٍ، وَلَيْسَ مَعَهُمْ مَاءٌ، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ، وَرَسُولُ اللَّهِ وَاضِعٌ رَأْسَهُ عَلَى فَخِذِي قَدْ نَامَ، فَقَالَ: حَبَسْتِ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ وَالنَّاسَ وَلَيْسُوا عَلَى مَاءٍ، وَلَيْسَ مَعَهُمْ مَاءٌ، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: فَعَاتَبَنِي أَبُو بَكْرٍ وَقَالَ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَقُولَ، وَجَعَلَ يَطْعُنُنِي بِيَدِهِ فِي خَاصِرَتِي، فَلا يَمْنَعُنِي مِنَ التَّحَرُّكِ إِلا مَكَانُ رَسُولِ اللَّهِ ﷺ عَلَى فَخِذِي، فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ حِينَ أَصْبَحَ عَلَى غَيْرِ مَاءٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ آيَةَ التَّيَمُّمِ فَتَيَمَّمُوا، فَقَالَ أُسَيْدُ بْنُ الْحُضَيْرِ: مَا هِيَ بِأَوَّلِ بَرَكَتِكُمْ يَا آلَ أَبِي بَكْرٍ، قَالَتْ: فَبَعَثْنَا الْبَعِيرَ الَّذِي كُنْتُ عَلَيْهِ فَأَصَبْنَا الْعِقْدَ تَحْتَهُ. (بخارى:334)
🔸عايشه رضي الله عنها ميفرمايد: در يكي از سفرها، همراه نبي اكرم ﷺ بوديم. هنگامي كه به ذات الجيش يا به بيداء رسيديم، گلوبندم افتاد و گم شد. رسول الله ﷺ براي پيدا كردن آن، توقف كرد. مردم نيز توقف كردند. آنجا نه آبي بود و نه كاروان، آب همراه داشت. عدهاي نزد ابوبكر آمدند و گفتند: نمي بيني كه عايشه چه كار كرده است؟ موجب شده كه رسول الله ﷺ و كاروان توقف كنند در حاليكه نه آب همراه دارند و نه در محل توقف آنان، آب وجود دارد. عايشه رضي الله عنها مي گويد: در حالي كه رسول اكرم ﷺ خوابيده و سر مباركش را بر زانويم گذاشته بود، پدرم؛ ابوبكر؛ نزد من آمد و مرا سرزنش نمود و در حالي كه با دست به پهلويم مي زد، آنچه خدا مي خواست نثار من كرد و گفت: رسول خدا ﷺ و مردم را در جايي كه آبي وجود ندارد و كاروان هم آبي همراه ندارد، متوقف نمودي.
اما چون سر (مبارك) رسول الله ﷺ روي زانويم قرار داشت ، نمي توانستم حركت كنم. سرانجام، زماني رسول خدا ﷺ برخاست كه صبح شده بود و در محل توقف ما، آبي وجود نداشت. در نتيجه، خداوند آية تيمم را نازل فرمود و مردم تيمم كردند. اينجا بود كه اسيد بن حضير گفت: اي آل ابوبكر! نزول اين آيه، نخستين بركت شما نيست. (بلكه قبلا نيز مردم به وسيلة شما به چنين خير و بركاتي نايل آمده اند).
عايشه رضي الله عنها در پايان اين حديث، مي فرمايد: آنگاه، هنگامي كه شترم را حركت داديم، گلوبند را زير آن، پيدا كرديم.