🌸#قصه_زندگی_مدافعان_حرم #شهید #مصطفی_عارفی 🌸🌺 گفتگوی اختصاصی کانال خواهران مدافع حرم با
#همسر شهید مصطفی عارفی
✅قسمت دوم
🔹حماسه بانو: از جلسه خواستگاری و صحبتهایی که شد برامون بگین.
🔸همسر شهید: در همون جلسه اول، چیزی که نظر منو جلب کرد، نگاه پاک و حجب و حیای ایشون بود. صحبتی هم که شد بیشتر حول مسائل اقتصادی بود. چون ایشون در اون زمان هنوز سرباز بودند، برام شرایطشون رو توضیح دادن و گفتن:" من هنوز فرصت اینکه شغل درستی پیدا کنم و به تبع اون مسکنی تهیه کنم نداشتم. برا همین در صورت ازدواج، شما باید بیاین منزل پدرم و چون پس اندازی هم ندارم، شاید نتونم مراسم مفصلی بگیرم. آیا با این شرایط، شما حاضرید با من ازدواج کنین؟!.."
من در جوابش گفتم که :"ملاک اصلی من ایمان و ولایتمداری است ... و چشم پاکی و ایمان شما به همه ثروت دنیا می ارزد ..."
خیلی خوشحال شد و گفت :"امکان داره سالهای اول زندگیمون، سختی هایی متحمل بشید، ولی من قول میدم برای خوشبختی شما همه تلاشم رو انجام بدم..."
🔹حماسه بانو: خانم عارفی! یه ذره باور این مسئله برای مخاطب سخته که چطور یه دختر 16 ساله تنها ملاکش ایمان بوده و جوانی با این شرایط رو قبول میکنه... آیا خانواده مذهبی شما در این نوع نگرش شما تاثیرگذار بودن؟
🔸همسر شهید: نه چندان... اتفاقا خانواده من متوسط هستن و خیلی هم مذهبی شدید نبودن. الگوی خاصی هم نداشتم. ولی من از همان دوران راهنمایی خیلی گرایش مذهبی داشتم. اصلا موسیقی گوش نمیدادم، با اینکه خیلی متداول بود. دنبال نوارهای مذهبی و سخنرانی بودم. اوقات فراغتم رو با خوندن کتاب های دینی و تاریخ اسلام پر میکردم. یادم هست که همون موقع داستانی از پیامبر خونده بودم که در زمان ایشون، دختری، خواستگارش را فقط بخاطر نداشتن مال و ثروت رد میکند، در حالیکه اون جوان خیلی با ایمان بوده... و پیامبر خیلی این کار دختر رو سرزنش میکنن و میفرمایند که باید ملاک اصلی تون ایمان باشه، نه مال دنیا...
این ماجرا، زمان خواستگاری جلو چشمم آمد و دیدم مصطفی دقیقا همین حالت رو داره. بنابراین علی رغم مخالفت خانواده ها قبول کردم...
یعنی غیر از پدرم که بسیار فامیل دوست بودن، بقیه، حتی خانواده مصطفی با این ازدواج در اون مقطعی که هنوز شغل و مسکن نداشت، مخالف بودن. ولی بالاخره همه، کم کم راضی شدن و این ازدواج سر گرفت.
#ادامه_دارد #سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا💝@shahid_mostafaarefi