شَب است و خاطرهاے
میخَزد به بستر من
تو نیستی و خیال
تو را، به بَر دارم •••
#حسین_منزوے❣
🍁🟤☕️
"تو را عشق نامیدم " همان که از تکرار نامش قلبم میلرزد و تنم گر میگیرد همان که از شنیدن صدایش دستانم میلرزد و گونه هایم به گُل می نشیند. همان که از یادش لبانم به خنده می نشیند و اشک شوق از چشمانم سرازیرمی شود تو همانی که اندوه پنهان شده در لبخندم را عشق پنهان شده در چشمانم را حرف پنهان شده در قلبم را از سکوت نهفته بر لبانم را،با نگاهش میفهمد ...! 🌹
من از پنجرهام جشنِ غروب را دیدهام سر تپههاے دور همیشه، همیشه عصرها دور میشوے رو به آنجا که شفق میشتابد و از پسِ او پیکرهها محو می شوند .. #پابلو_نرودا اکنون تو رفتهاے و غروب سایه می گسترد به سینه ے راه ...