شَب است و خاطرهاے
میخَزد به بستر من
تو نیستی و خیال
تو را، به بَر دارم •••
#حسین_منزوے❣
🍁🟤☕️
دیگر منتظر کسی نیستم هر که آمد ستاره از رویاهایم دزدید. هر که آمد سفیدی از کبوترانم چید. هر که آمد لبخند از لبهایم برید منتظر کسی نیستم از سر خستگی... در این ایستگاه نشستهام!