🔶🔷🔸🔳 بخشندگان بیبهره
📝 زنان عشایر بختیاری؛ زندگی با آب و آفتاب
✍ نرگس جودکی
📮زن عشایر بختیاری در چشم سیاحانی که در گذشته به ایران سفر کردهاند به عنوان «ستون فقرات ایل و محور اصلی هر تلاش و کوشش» ستایش شده است.
🔶 زنانِ بیخستگی. گاهی غروبها که با زنان همطایفه چای میخورند از درد کمر و پا گلایه میکنند و بر زنان شهر حسرت میخورند، اما صبحِ بعد باز پیش از آفتاب چشم باز میکنند و پای چشمه حاضر میشوند. زنان بختیاری از همۀ زار و زندگی ارثی طلب نمیکنند جز مهر مردان و فرزندانشان.
🔸آنها فرزندان زیادی به دنیا میآورند. زهرا که از عشایر لالی و از طایفۀ بابامدی است انگشتان ترکخورده را میشمارد. چهار فرزند. زهرا همه را در خانه و چادر به دنیا آورده. فرزند آخر در بیمارستان شهر لالی متولد شد. زنان بعد از زایمان دوران نقاهتی ندارند و بلافاصله به کار روزانه برمیگردند و با تنهای چابکشان از کوه و تپهها بالا میروند.
🔶 ایزابلا بیشوپ، سیاح انگلیسی، در سفرنامۀ از بیستون تا زردکوه بختیاری، زنان بختیاری را چنین توصیف کرده است: «آنان دستوپایی پرتوان و قدمهایی بلند و استوار داشتند و بسیار چست و چالاک گام برمیداشتند. بیشتر زنهای بختیاری بلندقد بودند و بهندرت زنهای چاق و فربه بین آنها دیده میشد. دست و پاهای آنان کوچک و اغلب، انگشتانشان در اثر کار سخت طراوت و زیبایی زنانه را از دست میدادند.»
🔸آفتاب چنان چهرهها را سوزانده که روی زنان عشایر بیش از سن واقعیشان را نشان میدهد. یکی مثل مهناز که ۴۲ساله است و مادر شش فرزند. او و فرشید خانۀ گلی سادهای در روستای درهگلی خوزستان دارند، خانۀ موقت زمستانی. مهناز دلش نمیخواهد دخترش با مرد عشایر ازدواج کند و مجبور به کوچ شود. خواندن و نوشتن نمیداند، مثل بسیاری از زنان ایلیاتی در کودکی مدرسه را ندید، اما تلاش میکند دخترش درس بخواند به این امید که آیندۀ آسودهتری داشته باشد.
🔶 دو بار کوچ در سال و پراکندگی خانوادهها و بنیۀ ضعیف اقتصادی بسیاری از دختران عشایر را بعد از کلاس ششم از تحصیل ناکام میگذارد و ازدواج زودهنگام تنها گزینۀ پیش رویشان است. با اینکه مدارس شبانهروزی عشایری در چند شهر به راه افتاده اما استفاده از آنها برای همه ممکن نیست.
📮سهمِ بخشش
🔶 «زنان بختیاری سازگارند.» یوسف میگوید: «این سازگاری در خون بختیاری است مثل مهماننوازی و غریبنوازی و ضعیفپسندی. آنها فقط کار میکنند و زحمت میکشند و در آخر سهمی نمیبرند. فقط در زمان ازدواج جهیزیۀ مختصری از پدر میگیرند.» اشارۀ او به سهم ارث است که اغلب زنان پس از فوت پدر به برادران میبخشند. «رسم نداریم. اگر ارثِ زنم را بگیرم دیگر آبرویی ندارم. تمسخرم میکنند که رفته ارث گرفته. اگر پدر بمیرد و اختلافی نباشد دختر هیچ طلب ارث نمیکند، اما اگر جروبحثی باشد و فکر کند برادری بیحساب میگیرد، دختر سهمش را میگیرد و به برادری میدهد که به او ظلم شده.»
🧩 در گذشته، بر اساس سنت، دختران بختیاری از زمینِ پدری سهمی نداشتهاند، اما امروز طبق قوانین جاری سهم ارثیۀ زنان در محضر به نامشان میخورد، با وجود این، هنوز بسیاری از زنان بختیاری حق خود را به برادر یا دیگر اعضای خانواده میبخشند.
🔶 سردار بیبی مریم بختیاری در خاطراتش از حق ارث زنان بختیاری مینویسد: «قانون ما ارث به دختر نمیدهد. من اگر شوهر نمیکردم بایست در خانههای برادرم زندگانی کنم. غرور من هم به نوعی بود که به این ترتیب اطاعت نمینمودم. بلکه خود را از همۀ آنها بزرگتر میدانستم. زیردستی نمیتوانستم بکنم. خداوند را شاهد میطلبم اگر به قدری مخارج که به قانون یک محترمزاده زندگانی بکردم، برادرهایم از ارث پدری به من بدادند تمامت عمر اختیار شوهر نمیکردم.»
🔸اینکه زنان و بهویژه زنان بختیاری نمیتوانستند طلاق بگیرند هم همواره بیبی مریم را آزار میداد و از آنجا که خودش این درد را داشته درک بیشتری از وضعیت این زنان داشته است. بیبی مریم به بیپناه بودن زنان بعد از مرگ همسر و ازدواج اجباری انتقاد داشت و آرزو میکرد روزی برای زنان قانون بنویسد: «حالا من چه بکنم؟ طلاق بگیرم؟ خودم را آسوده بکنم؟ ای زن بدبخت! واقعا خانمهای دنیا باید به حال خانمهای بختیاری گریه کنند. باز خانمهای شهری عجالتاً ارث پدری، مادری،
حقوق شوهری، هر چه را دارا میباشند، زنهای بختیاری که هیچ حقوقی را دارا نیستند.»
#حقوق_زنان#زنان_عشایر@seyribar 💫•~
🍃🌸🌼🍃~•