https://t.me/sepidehdamTv/790🔵 بازداشت مبارزان سیاسی توسط مأموران امنیتی چگونه است؟
🔵 قسمت سوم
توی تنهاییِ
#سلول_انفرادی با خودت حرف میزنی... به خودت روحیه میدهی، وقتی این راه را انتخاب کردی، خودت را برای بدتر از اینها آماده کرده بودی،
#آزادی گران است، هیچ کس جز خودمان، این هزینه را نمیپردازد... دل قوی دار...
۴ ساعت بعد درب سلول باز می شود : ۹۲۰۵۸ !!
چشمبند میزنی...
_بازجویی، بجنب! بیا بیرون! چشمبند کاملا روی چشمها! سرت بالا بیاد، کاری میکنم دیگه نتونی تکونش بدی! دستم رو بگیر و هر سمتی بردمت میای! تو راه حرف نمیزنی! نمیپرسی کجا میریم...
از یک حیاط به جلوی یک ساختمان میرسیم و زنگ میزند:
_ حاجی ۰۵۸ رو آوردم!
یک نفر میآید جلوی ساختمان و تو را از
#زندانبان تحویل میگیرد...
وارد ساختمان میشوی، در را میبندد و جلوی همان پاگرد، با مشت و لگد میافتد به جانت...
_ مرتیکه
#معاند به حضرت آقا چکار دارید شماها!؟ آخه این پیرمرد با شما چه کرده که انقد بهش حمله میکنید؟؟؟
درست وقتی که مطمئن شدی زیر همین مشت و لگدها میمیری و دیگه دردها را حس نمیکنی، صدای خشدار حاجی را می شنوی:
_ نکُشیدش! باید طی روند قانونی
#اعدام بشه! که درس عبرت بشه برای تمام معاندین! بیاریدش اتاق ۲۰۸
🔵 اتاق بازجویی:
روی یک صندلی نیمکتدار، در سه کنج دیوار مینشینی، کسی از پشت سرت یک کاغذ میگذارد روی نیمکت...
_ اسم؟!
_ اسم؟!
_ اسم؟!
صد بار میگوید: اسم؟!
و تو هربار جواب میدهی و باز میپرسد، هر بار خشنتر از پیش.
بازجو: گفتم اسم!؟
زندانی: خوب منم صدبار اسمم رو گفتم.
بازجو با مشت میکوبد تو سر زندانی
_ پررو بازی در نیار! اسم؟؟!!!! اسم اعضای گروه؟! اسم همه خرابکارا که با هم صفحات ضدانقلاب رو درست کردید و فراخوان برای راهپیمایی میدادید، اسم؟! اسم؟!
زندانی: من عضو هیچ گروهی نیستم! من فقط چند مقاله انتقادی نوشتم به این قصد که صدام شنیده بشه و اوضاع برای مردم، به ویژه
#کارگران بهتر بشه.
بازجو : اسم !؟؟؟؟؟ اسم ؟؟؟؟؟؟!!! حاجی همکاری نمیکنه...
حاجی میآید و با مشت و لگد، دعوت به همکاری میکند!
وقتی به هوش میآیی، داخل سلولت هستی، چند دقیقه میگذرد تا یادت بیاید چه شده... صدای
#بازجو توی گوشت میپیچد:
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
اسم؟!
درب سلول انفرادی دو دریچه دارد، یکی بالا، که از آن آمار میگیرند و چشمبند را میدهند و میگیرند، و یکی در پایین که از آن غذا و چای میدهند .
دریچه پایینی باز میشود و غذا را تحویل میدهد. آنقدر سردرد دارم و گیجم که اصلا در ظرف یکبار مصرف را باز نمیکنم و میخوابم.
🔵 ادامه خاطرات یک بازداشت در پستهای آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم #سهیل_عربی .