بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان

#قسمت_چهارم
Канал
Образование
Политика
Социальные сети
Семья и дети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان
@semuni_bsjПродвигать
2,17 тыс.
подписчиков
4,72 тыс.
фото
1,05 тыс.
видео
1 тыс.
ссылок
👨‍🎓 روابط عمومی @semuniv 🦋 واحد خواهران @basij_uni_khaharan نام‌نویسی در بسیج‌دانشجویی ✒️ survey.porsline.ir/s/wMEqRjv
روایتگری جبهه
🔸چرا بعضی آدما شهید نشدن؟

🔸امکان نداشت وقتی نمیخوای ، خدا ببردت ...

🔸خدایا اگه شهیدم کنی خیلی نامردی ! جلو شهدا آبروتو میبریم ، میگم این منو به زور شهید کرد! ، من نمیخواستم شهید بشم ...

🔸من میخوام بمونم تا بگم تو سه راه مرگ شلمچه چی گذشته ...

•┈┈••✾❀🍃❤️🍃❀✾••┈┈•

#به_گوش_دل_بشنویم🌱
#قسمت_چهارم🎵

╔═ 🇮🇷═╗
☑️ @semuni_bsj
╚═🎓═╝
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴🎥 #قسمت_چهارم پرونده ویژه #دکترسلام

💥این قسمت: کسی حواسش به تبلیغات فضای مجازی هست؟!
╔═ 🇮🇷═╗
☑️ @semuni_basij
╚═🎓═╝
#قسمت_چهارم

گاهی چشم غره ای هم میرفتم بلکه سرعقل بیاید ، ولی انگار نه انگار . چند دفعه کارهایی را که میخواست برای بسیج انجام دهم ، نصف نیمه رها کردم و بعد هم با عصبانیت بهش توپیدم ‌. هربار نتیجه عکس میداد ‌. نقشه ای سرهم کردم که خودم را گم و گور کنم و کمتر در برنامه ها و دانشگاه آفتابی شوم ، شاید از سرش بیفتد . دلم لک میزد برای برنامه های بوی بهشت . راستش از همانجا پایم به بسیج باز شد . دوشنبه ها عصر ، یک روحانی کنار معراج شهدا تفسیر زیارت عاشورا میگفت و اکثرا بچه ها آن روز را روزه میگرفتند . بعد از نماز هم همانجا افطار میکردیم ‌. پنیر که ثابت بود ، ولی هرهفته ضمیمه اش فرق میکرد : هندوانه ، سبزی یا خیار ‌. گاهی هم میشد یکی به دلش میفتاد که آش نذری بدهد ‌. قید یکی دوتا از اردوهاهم زدم .
یک کلام بودنش ترسناک بنظر میرسید . مرغش یکپا داشت . میگفتم : ( جهان بینیش نوک دماغشه ! آدم خود مچکر بین ! )
در اردوهایی که خواهران را میبرد ، کسی حق نداشت تنهایی جایی برود ، حداقل سه نفری ‌. اصرار داشت : ( جمعی و فقط با برنامه های کاروان همراه باشید ) . ما از برنامه های کاروان بدمان نمیامد ، ولی میگفتیم گاهی اوقات آدم دوست دارد تنها باشد و خلوت کند یا احیانا دونفر دوست دارند باهم بروند . در آن مواقع ، باید جوری میپیچاندیم و در میرفتیم ‌. چندبار در این رفتنها مچمان را گرفت . بعضی وقتها فردا یا پسفردایش به واسطه ماجرایی یا سوتی های خودمان میفهمید . یکی از اخلاق بدش این بود که به ما میگفت فلان جا نروید و بعد که ما به حساب خودمان زیرآبی میرفتیم ، میدیدیم به ! آقا خودش آنجاست  ‌ نمونه اش حسینیه گردان تخریب دوکوهه ‌. رسیدیم پادگان دوکوهه ، شنیدیم دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) قرار است بروند حسینیه گردان تخریب . این پیشنهاد را مطرح کردیم . یک پا ایستاد که ( نه ، چون دیر آمده ایم و بچه ها خسته هستن ، بهتره برن بخوابن که فردا صبح سرحال از برنامه ها استفاده کنن ! ) و اجازه نداد . گفت : ( همه برن بخوابن ، هرکی هم خسته نیست میتونه بره داخل حسینیه حاج همت ! ) . بازهم حکم فرمایی ! به عادت همیشگی ، گوشم بدهکارش نبود . همراه دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) شدم و رفتم . در کمال ناباوری دیدم خودش آنجاست !
داخل اتوبوس ، با روحانی کاروان جلو مینشستند . با حالتی دیکتاتورانه تعیین میکرد چه کسی باید کجا بنشیند . صندلی بقیه عوض میشد ، اما صندلی من نه . میخواستم کاری کنم که منصرف شود . کفشش را درآورد که پایش را دراز کند ، یواشکی آنرا از پنجره اتوبوس انداختم بیرون ‌. یکبار هم کوله اش را شوت کردم عقب ‌.
شال سبزی داشت که خیلی به آن تعصب نشان میداد ، وقتی روحانی کاروان میگفت : باندای بلندگو رو زیر سقف اتوبوس نصب کنید تا همه صداش رو بشنون . من با آن شال سبز باندهارا میبستم . با این ترفندها ادب نمیشد و جای مرا عوض نمیکرد . گاهی هم هوس میکردم جوری دیگر با اعصاب و روانش بازی کنم . از پشت صندلیش بلند به خانم ابویی گفتم : ( اونایی که ریششون خیلی بلنده ، شبا که میخوان بخوابن ، ریششون رو میذارن روی پتو یا زیر پتو ؟ ) . یهو خندید و بلند گفت : ( اینو به یکی از شهدا هم گفته بودن ، ان شاالله منم شهید میشم‌ ! )
در سفر مشهد ، ساعت یازده شب با دوستم برگشتیم حسینیه . خیلی عصبانی بود . گفت : ( چرا به برنامه نرسیدین ؟ ) . عصبانی گذاشتم توی کاسه اش : ( هیئت گرفتین برای من یا امام حسین ؟ اومدم زیارت امام رضا نه که بند برنامه ها و تصمیمای شما باشم ! اصلا دوست داشتم این ساعت بیام ، به شما ربطی داره ؟ ) دق دلیم را سرش خالی کردم . بهش گفتم : شما خانمایی رو اردو آوردین که هیجده سال رو رد کردن . بچه پیش دبستانی نیستن که ! ) گفت : ( گروه سه چهار نفری بشید ، بعد از نماز صبح پایین باشید ، خودم میام میبرمتون . بعدم یا با خودم برگردین با بذارین هوا روشن شه و گروهی برگردین ! ) . میخواست خودش جلوی ما برود و یک نفر دیگر از برادران را بگذارد پشت سرمان . مسخره اش کردم که ( از اینجا تا حرم فاصله ای نیست که دونفر بادیگارد داشته باشیم ! ) . کلی کَل کَل کردیم . متقاعد نشد . خیلی خاطرمان را خواست که گفت برای ساعت سه صبح پایین منتظرش باشیم .
به هیچ وجه نمیفهمیدم اینکه با من اینطور سرشاخ میشود و از نخم بیرون نمیاید ، چطور یک ساعت بعد میشود همان آدم خشک مقدس از آن طرف بام افتاده ! . آخر شب جلسه گذاشت برای هماهنگی برنامه های فردا . گفت : ( خانما بیان نمازخونه ) . دیدیم که حاج آقا رو هم با حال خواب آلوده آورده که تنها در بین نامحرم نباشد ...
رفتارهایش را قبول نداشتم . فکر میکردم ادای رزمنده های دوران جنگ را درمیاورد . نمیتوانستم با کلمات قلمبه سلمبه اش کنار بیایم . دوست داشتم راحت زندگی کنم ، راحت حرف بزنم ، خودم باشم . بنظرم زندگی با چنین آدمی اصلا کار من نبود ...

#قصه_دلبری

#بسیج_دانشجویی
🆔 @semuni_basij
بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان
🔴شنبه های سیاسی #برگی_از_تاریخ_معاصر #دولت_موقت نهضت آزادی که از سال 1346 حتی پس از آزادی سران در بند خود، تا سال 56 عملا فعالیت و نقش خاصی در شکل گیری جریان انقلاب ندارد، با آشکار شدن نشانه های براندازی رژیم شاهنشاهی، فعالیت های خود را از سر گرفته و در این…
🔴شنبه های سیاسی

#برگی_از_تاریخ_معاصر
#اولین_رئیس_جمهور
ابوالحسن بنی صدر که پس از کودتای 28 مرداد با حضور در جبهه ملی و پس از آن با نزدیک شدن به انجمن های اسلامی دانشجویان در پاریس، توانسته بود خود را به عنوان چهره ای اسلام گرا و ترقی خواه معرفی کند، با میزبانی ابتدایی در پاریس از امام راحل، توانست خود را در زمره همراهان امام در ورود به ایران قرار دهد و پس از آن با ایراد سلسله سخنرانی در دانشگاه شریف در جمع دانشجویان و مورد تاکید قرار دادن اقتصاد اسلامی و بانکداری بدون ربا و تالیف مقالات در این زمینه پیش از انقلاب توانست خود را در ظاهر، به عنوان تئورسین اقتصاد اسلامی معرفی کند. تمام این ویژگی ها باعث شد که او عضو شورای انقلاب شده و همچنین به عضویت حزب جمهوری اسلامی دربیاید. بنی صدر از منتقدین دولت موقت به شمار می رفت و در جریان انتخابات ریاست جمهوری با کنار رفتن جلال الدین فارسی از نامزدی حزب جمهوری، توانست بخشی از بدنه این حزب با خود همراه کند. بعلاوه استفاده متعدد وی از تریبون ها در کسوت عضو شورای انقلاب و تاسیس روزنامه جمهوری اسلامی، تا حدود زیادی توانست وی را در میان مردم معرفی کند. نتیجه این اتفاقات، منجر شد به پیروزی قاطع وی در اولین انتخابات ریاست جمهوری.
امام امت با تاکید بر اینکه «حب الدنیا راس کل خطیئه» حکم ایشان را تنفیذ می کند. بنی صدر در اولین سخنرانی خود در کسوت ریاست جمهوری بر خدمت به ملت و لزوم کنار گذاشتن اختلاف ها و لزوم قدردانستن انقلاب اسلامی تاکید می کند اما چندی نمی گذرد که در اولین اقدام با چرخشی 180 درجه، دانشجویان پیرو خط امام را خودکامه می خواند. در ادامه در انتخابات مجلس درحالیکه مردم به طرفداران بنی صدر اقبالی نشان نمی دهند، بنی صدر بعد از کش و قوس های فراوان نهایتا مجبور می شود با نخست وزیری شهید رجایی کنار بیاید اما از هیچ کارشکنی در کار دولت دریغ نمی کند تا جایی که پست وزارت خارجه تا پایان ریاست جمهوری وی به دلیل عدم تایید افراد معرفی شده خالی می ماند و حتی مصوبه مجلس را هم که راه حلی برای این مشکل بود، امضا نمی کند. البته امضا و ابلاغ قوانین متعددی که به تایید شورای نگهبان می رسید، عملا با خودداری بنی صدر به حالت تعلیق در می آمد.
بنی صدر با سوء برداشت از قانون اساسی فکر می کند رئیس جمهور که حالا با دستور امام موقتا فرمانده کل قوا نیز شده، همه کاره کشور است و نظرات قوای سه گانه باید به تایید رئیس جمهور برسد؛ اما با پاسخ قاطع و مستدل شهید بهشتی مواجه می شود و به همین خاطر با زدن برچسب هایی نظیر چماق به دست به امثال شهید بهشتی سعی به از میدان خارج کردن آنان می کند. از طرفی در حالی که قبل از جنگ گزارش های متعددی نسبت به تحرکات دشمن بعثی با تاکید بر لزوم تقویت قوای دفاعی برای بنی صدر ارسال می شد، اما اهمال در مدیریت قوای نظامی و از دست دادن بخش اعظمی از خاک کشور به ویژه خرمشهر، زمزمه های عدم کفایت بنی صدر را بر زبان ها می انداخت. اما شاید بتوان گفت واقعه 14 اسفند 59 در دانشگاه تهران فضا را برای همگان روشن کرد. بنی صدر که حالا حمایت مجاهین خلق(منافقین) مسلح را نیز به همراه داشت، در سالگرد دکتر مصدق در دانشگاه تهران با توهین به نهاد های انقلابی نظیر کمیته انقلاب و با چماق به دست خواندن اعضای حزب جمهوری و تایید شعار مرگ بر بهشتی، نهایتا دستور به برخورد با مخالفان حاضر در تجمع می کند. نتیجه این شد که آن روز هر کسی را که ریش داشت یا اورکت آبی یا سبز به تن داشت به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و از دیوار شرقی دانشگاه به پایین پرتاب کردند.
پس از این اتفاق به دستور امام قوه قضائیه مسئول پیگیری و محاکمه عاملان این اتفاق شد که به دلیل حضور شهید بهشتی در راس قوه قضائیه بنی صدر قوه قضائیه را برای این کار واجد شرایط ندانست. باز به دستور امام شورایی سه نفره با حضور نماینده بنی صدر تشکیل شد که حاصل تحقیقات این شورا نیز منجر به مقصر شناخته شدن رئیس جمهور شد.
امام که فرصت های فراوانی برای بازگشت به مسیر صحیح را در اختیار بنی صدر قرار داده بود، با احساس خطر نسبت به نهال جمهوری اسلامی، بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و مجلس نیز با طرح عدم کفایت رئیس جمهور، با قاطعیت آراء به این طرح رای مثبت داد و نهایتا در اول تیر ماه امام امت نیز در تایید رای مجلس، بنی صدر را از ریاست جمهور عزل می کند
🖊محمد کرمی

#قسمت_چهارم #شنبه_های_سیاسی

#بسیج_دانشجویی
🆔 @semuni_basij