بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان

#شهید_مجید_قربانخانی
Канал
Образование
Политика
Социальные сети
Семья и дети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان
@semuni_bsjПродвигать
2,17 тыс.
подписчиков
4,72 тыс.
фото
1,05 тыс.
видео
1 тыс.
ссылок
👨‍🎓 روابط عمومی @semuniv 🦋 واحد خواهران @basij_uni_khaharan نام‌نویسی در بسیج‌دانشجویی ✒️ survey.porsline.ir/s/wMEqRjv
#شهید_مجید_قربانخانی

مجید را بسیاری با «مجید سوزوکی» اخراجی‌ها مقایسه کرده‌اند. پسر شروشور و لات مسلکی که پایش را به جبهه می‌گذارد و به‌یک‌باره متحول می‌شود؛ اما خواهر مجید می‌گوید مجید قربان‌خانی، مجید سوزوکی نیست: «بااینکه خودش از مجید اخراجی‌ها خوشش می‌آمد؛ اما نمی‌شود مجید ما را به مجید اخراجی‌ها نسبت داد. برای اینکه مجید سوزوکی به خاطر علاقه به یک دختر به جبهه رفت؛ اما مجید به عشق بی‌بی زینب همه‌چیز را به‌یک‌باره رها کرد و رفت. از کار و ماشین تا محله‌ای که روی حرف مجید حرف نمی‌زد. مجید سوزوکی اخراجی‌ها مقبولیت نداشت؛ اما مجید ما خیلی محبوب بود. ماشین مجید همیشه بدون هیچ قفل و دزدگیری دم در پارک بود. هیچ‌کس جرات این را نداشت که به ماشین او دست بزند. همه می‌دانستند ماشین مجید است. برای مجید همه احترام قائل بودند؛ اما او با همه این‌ها همه‌چیز را رها کرد و رفت

مجید قهوه‌خانه داشت. برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه نان بربری می‌گرفت تا «مجید بربری» لقب بامزه‌ای باشد که هنوز شنیدنش لبخند را یاد بقیه بیندازد. بارها هم کنار نانوایی می ایستاد و برای کسانی که می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان می خرید و دستشان می رساند. قهوه‌خانه‌ای که به گفته پدر مجید تعداد زیادی از دوستان و همرزمان مجید آنجا رفت‌وآمد داشتند که حالا خیلی‌هایشان هم شهید شدند: «یکی از دوستان مجید که بعدها هم‌رزمش شد در این قهوه‌خانه رفت‌وآمد داشت. یک‌شب مجید را هیئت خودشان می‌برد که اتفاقاً خودش در آنجا مداح بود. بعد آنجا در مورد مدافعان حرم و ناامنی‌های سوریه و حرم حضرت زینب می‌خوانند و مجید آن‌قدر سینه می‌زند و گریه می‌کند که حالش بد می‌شود. وقتی بالای سرش می‌روند. می‌گوید: «مگر من مرده‌ام که حرم حضرت زینب درخطر باشد. من هر طور شده می‌روم.» از همان شب تصمیم می‌گیرد که برود...

‍ یڪ هفته قبل از اینڪه به سوریه بره ، خواب شهادتش رو دیده بود و یڪ هفته بعد از رفتن به سوریه هم شهید شد ...
شب آخر جوراب‌های همرزمانش رو می‌شسته ، 
همرزمش به مجید میگه : « مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار ، ڪه خالڪوبی روی دستته ؟! » 
مجید هم جواب میده : « تا فردا این خالڪوبی یا خاڪ میشه و یا اینڪه پاڪ میشه ... و فردای اون روز داداش مجید محله یافت آباد شهید شد و برای همیشه رفت ... به روایت خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی مشهور به مجید سوزوڪی

🌼🌼جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ 🌼🌼
#ساعت_۲۱_به_وقت_شهدا
#قرارگاه_خادمین_شهید_گمنام
#گروه_مجاهد
#بسیج_دانشجویی
@semuni_basij