°
✍هوا سرد شده و رد سوزی زمستانی از لای هر درزی میوزد....سوزی که مرا به یاد درد نوپدیدی به اسم "اتوبوس خوابی" میاندازد که خیالش هم خواب از چشم آدم میدزدد....شاید بارها پیش آمده از فرط خستگی در اتوبوس خوابمان برده و ایستگاه مقصد را رد کرده باشیم، اما وقتی خود اتوبوس، "ایستگاه مقصد" باشد، خوابیدن در آن عذاب الیم یک تراژدیست....خوابی تلخ....فروکاستن زندگی به زنده ماندن....وقتی بدنه اتوبوس به خانه و صندلیهایش به اتاق خواب بدل شود، اینجا نه دیگر خانه است نه اتوبوس، خودِ خودِ کابوس است!...و من به این فکر میکنم اتوبوس خوابها، چند بار خواب خانه دیدهاند؟!
رضا صائمی
🌺@selmuly▪️چکامه