#توطئه_ابوبکر_برای_قتل
📖 بیهقی در دلائل النبوة از عروه روایت کرده که او گفت: هنگامی که رسول الله با مسلمین از تبوک مراجعت میکرد و در راه مدینه به سیر خود ادامه میداد، گروهی از اصحاب او اجتماعی کردند، و تصمیم گرفتند که آن جناب را در یکی از گردنههای بین راه به طور مخفیانه از بین ببرند، و در نظر داشتند که با آن حضرت از راه عقبه حرکت کنند
پیغمبر اکرم (ص) از این تصمیم خائنانه مطلع شد و فرمود: هر کس میل دارد از راه بیابان برود؛ زیرا که آن راه وسیع است و جمعیت به آسانی از آن میگذرد، حضرت رسول (ص) هم از راه عقبه که منطقه کوهستانی بود به راه خود ادامه داد، اما آن چند نفر که اراده قتل پیغمبر را داشتند برای این کار مهیا شدند، و صورتهای خود را پوشانیدند و جلو راه را گرفتند. حضرت رسول امر فرمود، حذیفة بن یمان و عمار بن یاسر در خدمتش باشند، و به عمار فرمود: مهار شتر را بگیرد و حذیفه هم او را سوق دهد، در این هنگام که راه میرفتند ناگهان صدای دویدن آن جماعت را شنیدند، که از پشت سر حرکت میکنند و آنان حضرت رسول را در میان گرفتند و در نظر داشتند قصد شوم خود را عملی کنند
🔝 پیغمبر اکرم (ص) به حذیفه امر کرد که آن جماعت منافق را از آن جناب دور کند، حذیفه به طرف آنها حمله کرد و با عصائی که در دست داشت، بر صورت مرکبهای آنها زد و خود آنها را هم مضروب کرد، و آنها را شناخت پس از این جریان خداوند آنها را مرعوب نمود و آنها فهمیدند که حذیفه آنان را شناخته و مکرشان آشکار شده است، و با شتاب و عجله خودشان را به مسلمین رسانیدند و در میان آنها داخل شدند
🔆بعد از رفتن آنها حذیفه خدمت حضرت رسول رسید و پیغمبر فرمود: حرکت کنید و با شتاب از عقبه خارج شدند و منتظر بودند تا مردم برسند پیغمبر اکرم فرمود: ای حذیفه شما این افراد را شناختید؟ عرض کرد: مرکب فلان و فلان (ابوبکر و عمر) را شناختم، و چون شب تاریک بود، و آنها هم صورتهای خود را پوشیده بودند، از تشخیص آنها عاجز شدم
حضرت فرمود: فهمیدید که اینها چه قصدی داشتند و در نظر داشتند چه عملی انجام دهند؟ گفتند: مقصود آنان را ندانستیم گفت: این جماعت در نظر گرفته بودند از تاریکی شب استفاده کنند و مرا از کوه بزیر اندازند، عرض کردند:
یا رسول الله! امر کنید تا مردم گردن آنها را بزنند فرمود: من دوست ندارم مردم بگویند که محمد اصحاب خود را متهم میکند و آنها را میکشد، سپس رسول خدا آنها را معرفی کرد و فرمود: شما این موضوع را ندیده بگیرید و ابراز نکنید
📚المحلی ابن حزم اندلسی ج ۱۱ ص ۲۲۴. - تفسیر ابن کثیر ج ۲ ص ۶۰۵ چاپ دار احیائ التراث العربی بیروت
📚
🆔 @samsaamakbar