#اشاره
بعضی از محقّقان، علت رواج یافتن منقولات اخذ شده از اهل کتاب در تفسیرهای اهل سنت را چنین گفته اند:
عربها اهل دانش و نوشتن نبودند. بدویّت و بی سوادی بر آنان حاکم بود. اگر میخواستند مسائلی را دربارۀ خلقت جهان هستی، تاریخ انبیا و جهان شناسی بدانند، آن را از اهل کتاب میپرسیدند. اهل کتاب، یهودیانِ صاحب تورات و نصارا بودند. اهل توراتی که در میان عربها زندگی میکردند، خودشان بدوی و عوام بودند و چیزی بیشتر از عامّۀ اهل کتاب، نمی دانستند.
بیشترین آنان از قبیلۀ حمیر بودند که به دین یهودیّت گرویده بودند. پس از آن که این قبیله مسلمان شدند، بر آداب و رسوم قبلی خویش باقی ماندند که تناسبی با احکام شرعی و آموزههای اسلامی نداشت، از قبیل اخبار مربوط به خلقت جهان و حوادث و تاریخ گذشتگان و امثال آن. عدّه ای از این افراد عبارت بودند از کعب الأحبار، وهب بن منبه، عبدالله بن سلام و امثال ایشان. بدین ترتیب، تفسیرها پر از منقولاتی شد که نزد یهودیان بادیه نشین وجود داشت و مفسّران، کوتاهی کرده و دقّت لازم را در نقل اخبار به عمل نمی آوردند و بدین ترتیب کتابهای تفسیری مملوّ از منقولات یهودیان بادیه نشین بود که بدون تحقیق و تأمّل، آنها را نقل میکردند.
📚مقدّمه ابن خلدون: ص۵۵۵،
به این ترتیب، فرهنگ بنی اسرائیلی در جامعۀ مسلمین وارد شد و انتشار یافته است؛ از این رو، در مکتب خلفا سقیفه عدّه ای قایل شده اند: خداوند جسم است! از انبیای الهی معصیتهایی صادر میشود! خداوند در مبدأ و معاد دیده میشود و اندیشههای بنی اسرائیلی
🆔 @samsaamakbar