🔵 از مریدی تا مراد شدن در صوفیه:
در مورد فرمانبرداری مرید از شیخ؛ غالبا این اصطلاح به کار مى رفت که «مرید» در دست «شیخ» همانند «جسد» در دست «مرده شوى» است.
وسوسه کردن مرید معمولا با آزمایش هایى آغاز مى شد که هدف از آن معین کردن این مطلب بود که او تا چه اندازه غرق در اندیشه اطاعت محض است، به مرید دستورات تحقیرآمیزى مى دادند و او مى بایست خدمت سایر مریدان را گزارد. مبرزهاى (توالتهاى) عمومى را پاک کند ؛ وقتى جوانى از خانواده اى توانگر نزد شیخ نامدارى رفت و نخستین کارى که شیخ به او سپرد، «دریوزگى»، (گدایى) در کوچه ها بود و چون همه مردم شهر مى دانستند که او از خانواده ثروتمندى است این کار براى او بسیار دشوار و تحقیرآمیز بود. بدین سان غرور و اراده مرید در هم مى شکست!...
🔸شیخ، مرید را وادار مى ساخت که تمرینات متعدد مرتاضانه انجام دهد، گرسنگى بکشد، شبها بیدار بماند، در وضع و حالات بسیار زجر دهنده و دشوارى به تلاوت قرآن مشغول شود و چهل شبانه روز پیاپى وادارش مى کرد که در تنهایى مطلق به سر برد و ورد بخواند.
🔸 روشن است، مشایخ که به نوعى «روانشناسى آزمایشى» مى پرداختند در خود خصوصیاتى مى پروردند که در آن زمان تصورى از معجزه و کرامات به وجود مى آورد، چنانکه مى توانستند مرید را #هیپنوتیزم کنند افکار او را بخوانند و به کارهاى دیگرى از این دست بپردازند. یک چنین استعدادها براى «شیخ» وجه تقدس و اعجاز به بار مى آورد و به افزایش اعتبار او کمک مى کرد.
هنگامى که شیخ مى دید که دیگر چیزى براى آموختن به مرید خود ندارد به او اجازه مى داد که برود و گِرد خویش مریدانى فراهم آورد و سنتهاى استاد خود را به دیگران بیاموزد.
📚تصوف و ادبیات تصوف، یوگنی برتلس، ص ۴۶.
🆔 @samsaamakbar