سلام ای غمِ محبوبِ دائماً در من!
نماد مشترک مرگ و زیستن در من!
چقدر پنجرهٔ بسته هست در روحم
چقدر شاعرِ سرشارِ بیدهن در من
شب است و رایحهٔ ماه منتشر شدهاست
برقص صوفیِ معصومِ بیبدن در من!
بگیر دست مرا و بلند گریه کن و
به شادی دو جهان پشت پا بزن در من
سپس به دشت بزن... با تو راه میآیند
دو گله اسب پریشانِ ترکمن در من
پر است دست من از عطر وحشی دستت
به شوق جامه دریدهست پیرهن در من
گرفتهای یقهام را و خوب میدانم
برنده کیست در این جنگ تن به تن در من
نمیشود که نباشی و روز، شب بشود!
دوباره شعله کشیدهست خواستن در من
#کبری_موسوی_قهفرخی💙⊱✾
☕️☕️✾⊰
💙