📝📝📝صدا، دوربین، بیحرکت!
✍️سعید حجاریان، روزنامه شرق، سهشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳
✅روز سینما بود، و بهمناسبت اجحافی که در حق اصحاب سینما شده بود، در شبکه اکس (توییتر سابق) نوشتم:
«نمای نزدیک سینما…
کوچ بیضایی، خانهنشینی تقوایی، مرگ مشکوک پوراحمد و مهرجویی، و حالا، ۳۰۰ پرونده مفتوح!
پ.ن:
رسول صدرعاملی: «حدود ۳۰۰ تن از همکاران ما بهدلایل شرایط سیاسی و اجتماعی و امنیتی پرونده باز قضایی دارند و امکان بازی و فیلمسازی ندارند و همچنان گرفتار هستند.»✅این نوشته واکنشهایی را در پی داشت، که بحث درباره آن فضایی فراختر از کاراکترهای اکس میطلبد. در چهار بند به مواردی اشاره میکنم:
✅یکی از فعالان رسانهای نزدیک به قوه قضاییه، و همچنین رییس سازمان سینمایی اعلام کردند شمار پروندههای مفتوح هنرمندان نه ۳۰۰، بلکه ۳۰ و یا حتی کمتر است. نفس پاسخگویی و از آن مهمتر مختومه کردن پروندهها مغتنم است و من نیز از آن استقبال میکنم و معتقدم هر چه شهروندآزاری و محکومیت و ممنوعالکاری و ممنوعالخروجی کمتر شود، نفع آن به همه میرسد.
✅هر چند باید توجه کنیم دستکم از سال ۱۴۰۱ به این سو، تعدادی هنرمند عطای فعالیت هنری در وطنشان را به لقایاش بخشیدهاند؛ خواه با مهاجرت، خواه با خاتمه خودخواسته فعالیتشان. لذا، برخی پروندهها همواره مفتوح خواهند ماند؛ نه در دستگاه قضا و حراست یک وزارتخانه، بلکه در افکار عمومی و زندگی یک شهروند، که سابق بر این هنرمند نام داشت.
✅...صحبت از تعامل و برخورد من با اهل فرهنگ و هنر به میان آمد. به سه مورد اشاره میکنم. اولین آنها به ابتدای انقلاب بازمیگردد؛ زمانیکه ذیل یک مصوبه شورای انقلاب همه ممنوعالخروج شدند!… یعنی اصل بر آن بود که همه ممنوعالخروجاند، مگر آنکه خلافاش ثابت شود.
✅من و همکارانام تلاش کردیم این فرآیند بهسرعت اصلاح شود که در آن حین عدهای از هنرمندان، هم، بهشکل قانونی از کشور خارج شدند. برخی نامهای مهم در حافظهام ثبت و ضبط است که نیازی به قلمی شدنشان نیست.
✅دو دیگر مربوط میشود، به حدود ۲۰ سال بعد؛ یعنی پاییز و اوایل زمستان ۱۳۷۷. زمانیکه شماری از اصحاب قلم و اهل فرهنگ و همچنین دو تن از فعالان سیاسی به قتل رسیدند؛ قتلهای موسوم به زنجیرهای. در پی آن وقایع، اولاً تلاش کردیم در روزنامه صبح امروز از حداکثر توانمان استفاده کنیم تا به سهم خود حس پیگیری به جامعه منتقل و امنیت روانی حتیالمقدور تأمین شود. قضاوت با مردم و اهالی آرشیو و البته تاریخنگاران.
✅ثانیاً، در مأموریتی که از جانب رئیسجمهور وقت، آقای خاتمی پیدا کردم با جمعی از اعضای کانون نویسندگان دیدار کرده، مطالبات آنها را شنیدم و به دولت منتقل کردم تا آن عزیزان بیش از پیش تحت تأثیر آن فضای خوفناک نباشند. آنها میگفتند امنیت ندارند و جانشان در خطر است و مرتب تهدید میشوند و شبها را در منزل اقوام میگذرانند؛ و البته، مواردی دیگر! القصه، مقرر شد وزارت کشور مأموریت حفظ امنیت جانی آنها را بر عهده بگیرد.
✅با این اوصاف نمیتوان تصور کرد اینجانب در یک ساحت هنر، که قلم باشد، مسیری را بروم و در ساحت دیگر، که سینما باشد، مسیری دیگر. ضمن آنکه من در هیچ دورهای مسئولیتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نداشتهام و مسئولیتهای دیگرم هم اساساً ارتباطی با این حوزه نداشته است تا بخواهم هنرمندی را از کار بیکار کنم. طرفه آنکه کمتر از دو دهه بعد، بازیگر فیلم «اژدها وارد میشود» به کارگردانی آقای مانی حقیقی شدم! فیالواقع، ضدیت با هنر و هنرمندان میتواند جمع نقیضین باشد.
✅برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید و یا روی instant view بزنید
📌نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی👇:
تلگرام |
اینستاگرام |
توییتر