می دیدم که درد و رنج وجود دارد ولی خالی از هرگونه مفهوم و معنی بود،
من میان رجّاله ها یک نژاد مجهول و ناشناس شده بودم
بطوری که فراموش کرده بودند که سابق بر این جزو دنیای آنها بوده ام.
چیزی که وحشتناک بود حس میکردم که نه زنده زنده هستم و نه مرده مرده،
فقط یک مرده متحرک بودم که
نه رابطه با دنیای زنده ها داشتم
و نه از فراموشی و آسایش مرگ استفاده می کردم.📖 بوف کور
✍ صادق هدایت📚بنیاد ادبیات و فلسفه ی صادق هدایت :✒@Sadegh_Hedayat_LP_Foundation☕💎انجمن فلسفه ی دایانااولین و اصیل ترین مجمع فلسفی مجازی ایران :🏛@DayanaPhilosophicalAssociation🥇