بعد از غروب عاشورا و بردن کاروان اسرا به دارالاماره شهر کوفه، عبیدالله ابن زیاد با دیدن امام سجاد علیه السلام تعجب کرد و با تکبّر از او پرسید تو کیستی؟!
امام فرمود: من علی ابن حسین هستم...
ابن زیاد گفت: مگر خدا علیابنحسین(علیاکبر) را در کربلا نکشت؟!
امام فرمودند: پدرم حسین از شدت علاقه و ارادتی که به پدرش داشت نام تمام پسرانش را علی گذاشت. من برادری به نام علی داشتم که سپاهیان تو آن را کشتند.
عبیدالله گفت:خير، او را خدا كشت!
امام فرمود: به يك معنا گرفتن روح همهی مردم در دست خداستاَللهُ يَتَوَفَّي الْاَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها
ابن زیاد خشمگین شد و گفت:
تو هنوز جرأت داری در مقابل من حرف بزنی؟
جلاد بيا گردنش را بزن!
چرا اين را زنده نزد من آوردهاند؟
امام سجاد علیهالسلام رو کرد به ابن زياد فرمود:
ای پسر زياد!
مرا از مرگ میترسانی؟!
مگر نمیدانی كه شهادت برای ما كرامت است؟!
در ثواب نشر سهیم باشید
🍃•┈┈┈••✦••✿••✦•••┈┈┈•
↷«ڪــــــلیڪ ڪــــــنید»↶
@saberin_shahid_ghafari•┈┈┈••✦••✿••✦•••┈┈┈•