پوپولیسم، مانع دمکراسی

پیام‌ رسیده در رابطه با سالگرد جنبش زن زندگی آزادی:

با سلام

در مورد واژه #پوپولیسم باید بگویم که بنظرم در بسیاری از جاها بگونه ای مبهم بکار برده می شود و بیشتر به عنوان صفتی تحقیر آمیز بکار برده می شود.
به همین جهت است که در فضای آکادمیک، عده روز افزونی از اساتید بر این نظر هستند دیگر از این ترم استفاده نشود.

در مورد #انقلاب 401/#مهسا/ سیمرغ ایران، نظرات دیگر دوستان را دیدم و با بسیاری از آنها موافق هستم.
ولی برای کامل تر کردن آن لازم چند عامل دیگر را نیز برای شکست! آن طرح می کنم.

🔥البته لازم است گفته شود که وقتی از صفت «شکست» استفاده می کنم به این معنی نیست که مبارزه بر علیه استبداد در ایران شکست خورده است، بلکه در آن مقطع و در آن زمان شکست خورده است و به زیر پوست جامعه رفته است و از آنجا که عللی که سبب ساز جنبش شدند باقی مانده است، جامعه را باردار موج دیگری می کند.

در واقع هر جنبش اجتماعی بر شانه جنبشهای قبلی بنا می شود و آن از صفر شروع نمی شود. بنا بر این اگر از طریق بکار گیری عقل نقاد، علل شکست جنبش قبلی نقد شود و ضعفهایی که سبب ساز شکست شدند از این طریق به تجربه تبدیل شود، جنبش بعدی می تواند به پیروزی دست یابد و البته در این پیروزی، شکستهای قبلی و تجربه حاصل از آن، نیز شرکت می کنند.

اما دو عامل دیگر، از نظر من، برای چرایی شکست جنبش مهسا:

1. در این جنبش و اهداف اعلام شده جنبش، اصل راهنمای «#استقلال» خالی بود و جنبش کنندگان متوجه این واقعیت اساسی نشده بودند که اهداف «زن، زندگی، آزادی» بدون وارد کردن اصل «استقلال» خود را محکوم به شکست کرده است. چرا؟

از جمله به این دلیل که استقلال، طرف دیگر سکه آزادی است و یکی بدون دیگری نمی تواند وجود داشته باشد.

هیچ انسانی نمی تواند بدون استقلال داشتن، انسانی آزاد باشد. به سخن دیگر، انسان باید مستقل باشد بتواند بتواند از آزادی خود استفاده کند. باز به سخن دیگر، انسان هر قدر مستقل تر است، آزادتر هم هست و این دو حکم ظروف مرتبطه با یکدیگر را دارند.

🔥در مورد جوامع و ملتها نیز اینگونه می باشند. ملتها و دولتهایی که فریب «گفتمان جهانی شدن» را خوردند و فکر کردند که سخن گفتن از استقلال در عصر جهانی شدن، سخنی خارج از زمان است و از چرخ زمان عقب ماندن و فرد را به دوران حجر می برد، متوجه نشدند که گفتمان جهانی شدن، گفتمانی بود که خداوندان ثروت و سرمایه، ، با دگرگون کردن معنی «بازار آزاد» آدام #اسمیت، اقتصاد دان #لیبرال، برای هر چه بیشتر بر ثروت خود افزودن، نیاز داشتند تا مرزهای دیگر کشورها برداشته شده تا بتوانند هر چه بیشتر بر منابع طبیعی و انسانی آنها دست پیدا کنند.

البته مکانیزمهای جهانی آن را نیز از طریق بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی که اصول راهنمای آن را آمریکا در بعد از جنگ جهانی دوم و در راستای منافع خود نوشته بود از قبل ایجاد شده بود و فقط نیاز به ایجاد گفتمانی بود که اقتصاد دانهایی مانند فردیش #هایک در اختیار آنها گذاشتند.

اینگونه نظرات اقتصادانهای لیبرالی مانند جان مینارد #کینز، بهداشت عمومی و مجانی و در کل «دولتهای رفاه» را در اروپا ایجاد کرده بود، را به چالش بکشند و اینگونه جهان شاهد ظهور نئو لیبرالیسم و تاچریسم و ریگانیسم، که همان سرمایه داری بی در و پیکر و وحشی بود شد.

در واقع، معنی اینگونه جهانی شدن، نه برداشته شدن مرزها، که مرزها را در اختیار سرمایه داری وحشی قرار دادن بود. البته در این رابطه یک استثناء وجود داشت و آن ایالات متحده آمریکا بود که استقلال خود را حفظ و از عدم استقلال دیگر کشورها بیشترین استفاده را می برد و می برد.

🔥بهر حال، نقض اصل استقلال در جنبش انقلابی مهسا، که اینگونه در اهداف انقلاب غایب بود، اثر مخربی بر جنبش گذاشت.

به این معنی که از آنجا که نقطه مقابل «استقلال»، «وابستگی» می باشد، فضا را برای عمل جریانهای وابسته، از جمله پهلوی طلب ایجاد کرد و مسابقه ای بین آنها برای از این دربار به آن دربار رفتن خود را به خدمت این قدرت و آن قدرت در آوردن در گرفت.

🔥رسانه های وابسته ای مانند ایران #اینتر نشنال، به سرعت به خدمت این جریانها در آمده و کوشش کردند تا جنبش مردم را به سود خود #مصادره کنند. اینگونه بود که همانگونه که شعارهایی مانند:

«مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» در زیر فریبی خمینی گونه، «همه با هم» حذف شد.

بلکه در ادامه منطقی آن شاهد «تویت گیت» و «رضا پهلوی گیت» و «پیمان مهسا گیت» شدیم و شد آنچه که شد.

2. عامل دیگر که به علت طولانی شدن توضیح عامل اول، آن را خلاصه طرح می کنم، عامل قهر کردن با انقلاب بهمن بود.

جامعه ملی و بخصوص نسل جوان، از آنجا که متاسفانه بسیاریشان اهل مطالعه نیستند و اینگونه اطلاعات خود را از رسانه ها و بخصوص رسانه های وابسته می گیرند.

ادامه در:


https://t.center/populismir